davut - داود
davut - داود maddesi sözlük listesi
داود Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِ) داود باشا. ظاهراً نام
نوعی غذا باشد که از گلوله های گوشت تهیگاه
و پیاز و جعفری ترتیب کنند. (دزی ج ۱
ص ۴۳۰).
نوعی غذا باشد که از گلوله های گوشت تهیگاه
و پیاز و جعفری ترتیب کنند. (دزی ج ۱
ص ۴۳۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) دهی است از دهستان
میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار
واقع در پنجهزار گزی شمال باختری
دشتیاری کنار راه مالرو دشتیاری به قصر قند
دارای ۲۵۰ سکنه. آب آن از باران و محصول
آنجا ذرت ...
میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار
واقع در پنجهزار گزی شمال باختری
دشتیاری کنار راه مالرو دشتیاری به قصر قند
دارای ۲۵۰ سکنه. آب آن از باران و محصول
آنجا ذرت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) از عمال رشید خلیفهٔ
عباسی است. رجوع به النقود العربیه ص ۱۲۳
شود.
عباسی است. رجوع به النقود العربیه ص ۱۲۳
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) از عمال امین خلیفهٔ
عباسی است. رجوع به النقود العربیه
(ص ۱۲۳) شود.
عباسی است. رجوع به النقود العربیه
(ص ۱۲۳) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) از ترکمانان دشت قبچاق
است. وی در زمان سلطان علاءالدین
کیقبادبن فرامرز آخرین سلطان سلجوقی
آسیای صغیر با ده هزار خانوار از توابع و
لواحق از وطن بیرون شد و به راه کفه متوجه ...
است. وی در زمان سلطان علاءالدین
کیقبادبن فرامرز آخرین سلطان سلجوقی
آسیای صغیر با ده هزار خانوار از توابع و
لواحق از وطن بیرون شد و به راه کفه متوجه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) پدر شیخ علی خططای
حاکم اسفزار از جانب امیر تیمور گورکان. این
مرد را پس از سرکشی پسرش و حصاری
شدن، چون حصار فتح شد در خانه ای
سوختند. (روضات الجنات فی اوصاف ...
حاکم اسفزار از جانب امیر تیمور گورکان. این
مرد را پس از سرکشی پسرش و حصاری
شدن، چون حصار فتح شد در خانه ای
سوختند. (روضات الجنات فی اوصاف ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) پادشاه گرجستان معاصر
گیوک خان پادشاه مغول حدود سال ۶۵۰
هـ . ق. رجوع به جهانگشای جوینی چ اروپا
ج ۱ ص ۲۰۵ و ۲۱۲ و ج ۲ ص ۲۶۱ شود.
گیوک خان پادشاه مغول حدود سال ۶۵۰
هـ . ق. رجوع به جهانگشای جوینی چ اروپا
ج ۱ ص ۲۰۵ و ۲۱۲ و ج ۲ ص ۲۶۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) پسر قیزملک پادشاه
گرجستان. از معاصران گیوک خان پادشاه
مغول حدود (۶۵۰ هـ . ق.). رجوع به
جهانگشای جوینی ج ۱ چ اروپا ص ۲۱۲ و
۲۰۵ و ج ۲ ص ۲۶۲ شود. (این ...
گرجستان. از معاصران گیوک خان پادشاه
مغول حدود (۶۵۰ هـ . ق.). رجوع به
جهانگشای جوینی ج ۱ چ اروپا ص ۲۱۲ و
۲۰۵ و ج ۲ ص ۲۶۲ شود. (این ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) نام یکی از فرزندان
یزیدبن عبدالملک خلیفهٔ اموی است. (عقد
الفرید ج ۵ ص ۲۰۵).
یزیدبن عبدالملک خلیفهٔ اموی است. (عقد
الفرید ج ۵ ص ۲۰۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) میرشکار و از سرداران و
کسان میرزا سلطان ابوسعید گورکانی است.
(حبیب السیر چ کتابخانهٔ خیام ج ۴ ص ۱۳۱).
کسان میرزا سلطان ابوسعید گورکانی است.
(حبیب السیر چ کتابخانهٔ خیام ج ۴ ص ۱۳۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن اسد بصری مکنی به
ابوالاحرص. از فقها و مؤلفان و متکلمان
بزرگ اصحاب حدیث شیعهٔ امامیه در قرن
دوم هجری است و در باب امامت تألیفاتی
دارد و ابومحمد حسن بن موسی ...
ابوالاحرص. از فقها و مؤلفان و متکلمان
بزرگ اصحاب حدیث شیعهٔ امامیه در قرن
دوم هجری است و در باب امامت تألیفاتی
دارد و ابومحمد حسن بن موسی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن ابی هند مکنی به
ابی بکر مولای آل اعلم قسری محدث و تابعی
است و از حفاظ بصریین و ثقات متقن و مسند
او در اخبار از انس بن مالک است و هم ...
ابی بکر مولای آل اعلم قسری محدث و تابعی
است و از حفاظ بصریین و ثقات متقن و مسند
او در اخبار از انس بن مالک است و هم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) البقایم (؟) مکنی به
ابوهاشم. رجوع به ابوهاشم... شود. (مؤلف در
ذیل ابوهاشم وعدهٔ شرح داده است اما به
ترجمهٔ حال او دسترس یافته نیامد).
ابوهاشم. رجوع به ابوهاشم... شود. (مؤلف در
ذیل ابوهاشم وعدهٔ شرح داده است اما به
ترجمهٔ حال او دسترس یافته نیامد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن الحسین بن عقیل بن
سعید الذهلی الباهلی البیهقی الخسروجردی.
منشأ و مولد او خسروجرد بوده است ۲۰۰
هـ . ق. شاگرد یحیی بن یحیی بود و تحمل اعباء
اسفار کرد بشام و یمن و حجاز ...
سعید الذهلی الباهلی البیهقی الخسروجردی.
منشأ و مولد او خسروجرد بوده است ۲۰۰
هـ . ق. شاگرد یحیی بن یحیی بود و تحمل اعباء
اسفار کرد بشام و یمن و حجاز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن العباس نوشاری
بلخی (امیر) به گفته سمعانی در الانساب و هم
در اللباب فی تهذیب الانساب ذیل کلمهٔ
نوشاری ، نوشار نسبت است به قریه ای از
قراء بلخ یا قصری در بلخ و ...
بلخی (امیر) به گفته سمعانی در الانساب و هم
در اللباب فی تهذیب الانساب ذیل کلمهٔ
نوشاری ، نوشار نسبت است به قریه ای از
قراء بلخ یا قصری در بلخ و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن القاضی احمدبن
ابی داود. ادیب و شاعر و فاضل بود و دوست
محمدبن بشیر ریاشی شاعر مشهور. ابن بشیر
نزد وی بسیار آمدورفت میکرده است. رجوع
به معجم الادباء چ اروپا ج ۴ ...
ابی داود. ادیب و شاعر و فاضل بود و دوست
محمدبن بشیر ریاشی شاعر مشهور. ابن بشیر
نزد وی بسیار آمدورفت میکرده است. رجوع
به معجم الادباء چ اروپا ج ۴ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن المتوکل علی اللََّه
محمدبن المعتضد الاول. مکنی به ابوالفتح.
رجوع به معتضد باللََّه و الاعلام زرکلی چ ۱
ج ۱ ص ۳۰۶ شود.
محمدبن المعتضد الاول. مکنی به ابوالفتح.
رجوع به معتضد باللََّه و الاعلام زرکلی چ ۱
ج ۱ ص ۳۰۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن المحبر. مکنی به
ابوسلیمان. تابعی است. از عبدالواحدبن
خطاب و محمدبن الحسن الهمدانی و
عبدالواحدبن زید و مبارک بن فضاله روایت
دارد. و محمدبن عبید ازو. (سیرهٔ عمربن
عبدالعزیز ص ۱۲۵ و ۱۳۷) ...
ابوسلیمان. تابعی است. از عبدالواحدبن
خطاب و محمدبن الحسن الهمدانی و
عبدالواحدبن زید و مبارک بن فضاله روایت
دارد. و محمدبن عبید ازو. (سیرهٔ عمربن
عبدالعزیز ص ۱۲۵ و ۱۳۷) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن المعتمر. حکایتی ازو
منقولست. (عیون الاخبار ج ۲ ص ۵۱) (العقد
الفرید ج ۳ ص ۱۲۴ و ج ۷ ص ۱۷۳).
منقولست. (عیون الاخبار ج ۲ ص ۵۱) (العقد
الفرید ج ۳ ص ۱۲۴ و ج ۷ ص ۱۷۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن ابی البیان سلیمان بن
ابی الفرج اسرائیل بن ابی الطیب سلیمان بن
مبارک فراء ملقب به سدیدالدین و مکنی به
ابی الفضل (رئیس...) متطبب اسرائیلی متولد
سال ۵۵۶ هـ . ق. بقاهره. او ...
ابی الفرج اسرائیل بن ابی الطیب سلیمان بن
مبارک فراء ملقب به سدیدالدین و مکنی به
ابی الفضل (رئیس...) متطبب اسرائیلی متولد
سال ۵۵۶ هـ . ق. بقاهره. او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن ابی المنی بن ابی فانة
مکنی به ابوسلیمان طبیب نصرانی است بمصر
در زمان خلفاء. پزشک و عالم باحکام نجوم
بود. رجوع به ابوسلیمان در قاموس الاعلام
ترکی و نیز رجوع به عیون الاخبار ...
مکنی به ابوسلیمان طبیب نصرانی است بمصر
در زمان خلفاء. پزشک و عالم باحکام نجوم
بود. رجوع به ابوسلیمان در قاموس الاعلام
ترکی و نیز رجوع به عیون الاخبار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن ابی بکرة. محتمل
است همان داود کاتب بن نصربن سیار باشد.
رجوع به عقد الفرید ج ۵ ص ۲۹۵ شود.
است همان داود کاتب بن نصربن سیار باشد.
رجوع به عقد الفرید ج ۵ ص ۲۹۵ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن ابی حرب بن
ابی الاسود الدؤلی. فرزند ابوالاسود دؤلی
معروف است وی از پدر خویش در بارهٔ قتل
عثمان کلامی از عائشه ام المؤمنین نقل کند.
رجوع به ابوالاسود و نیز رجوع به ...
ابی الاسود الدؤلی. فرزند ابوالاسود دؤلی
معروف است وی از پدر خویش در بارهٔ قتل
عثمان کلامی از عائشه ام المؤمنین نقل کند.
رجوع به ابوالاسود و نیز رجوع به ...
davut - داود diğer yazımlar
Sıradaki maddeler