deba - دبا
deba - دبا maddesi sözlük listesi
دبا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُب ب / دَب ب ] (اِ) قرع. کدو.
(غیاث) (برهان) (اختیارات بدیعی). کدوی
تنبل. کدوی رومی. رجوع به دباء و نیز رجوع
به قرع شود.
(غیاث) (برهان) (اختیارات بدیعی). کدوی
تنبل. کدوی رومی. رجوع به دباء و نیز رجوع
به قرع شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِ) کُرمَلَخ. ملخ که جنبد پیش از
بال برآمدن. جراد. ملخ خرد. ملخ بی پر.
پورملخ. ملخ پیش از آن که بپرواز آید. دَبی ََ.
(منتهی الارب). ملخ پیاده.
بال برآمدن. جراد. ملخ خرد. ملخ بی پر.
پورملخ. ملخ پیش از آن که بپرواز آید. دَبی ََ.
(منتهی الارب). ملخ پیاده.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُبْ با ] (اِخ) از نواحی بصره است و
بدانجا شهرها و قریه هاست و نهر بزرگی که از
دجله جدا کرده اند بدستور هارون الرشید کنده
شده است. (معجم البلدان).
بدانجا شهرها و قریه هاست و نهر بزرگی که از
دجله جدا کرده اند بدستور هارون الرشید کنده
شده است. (معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِخ) بنا بروایت اصمعی بازاری
است از بازارهای عرب به عمان. (معجم
البلدان). قصبتی بوده است به عمان و مردم آن
در زمان حضرت رسول اکرم بدلالت و
ریاست حذیفةبن محصن الازدی هیأتی به
مدینه ...
است از بازارهای عرب به عمان. (معجم
البلدان). قصبتی بوده است به عمان و مردم آن
در زمان حضرت رسول اکرم بدلالت و
ریاست حذیفةبن محصن الازدی هیأتی به
مدینه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) نام قصبه ای کنار نهر سادلج از
نواحی سند در جنوب غربی تبت به کشور
هندوستان (و شاید جزء پاکستان امروز باشد)
و برهمنان را بدانجا زیارتگاهی بزرگ و
معبدی مشهور است. (از قاموس الاعلام
ترکی).
نواحی سند در جنوب غربی تبت به کشور
هندوستان (و شاید جزء پاکستان امروز باشد)
و برهمنان را بدانجا زیارتگاهی بزرگ و
معبدی مشهور است. (از قاموس الاعلام
ترکی).