reyk - ریق
reyk - ریق maddesi sözlük listesi
ریق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ع اِ) جنبش و نمایش آب
اندک پایاب بر روی زمین و تردد آن.
|| درخش. || درخش سراب. || آب.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آب
با ...
اندک پایاب بر روی زمین و تردد آن.
|| درخش. || درخش سراب. || آب.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آب
با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) آب دهن. ج، اَریاق. (از منتهی
الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (غیاث
اللغات):
زانکه مؤمن خورد بگزیده نبات
تا چو نحلی گشت ریق او حیات.مولوی.
|| اول هر چیز و بهتر آن. و ...
الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (غیاث
اللغات):
زانکه مؤمن خورد بگزیده نبات
تا چو نحلی گشت ریق او حیات.مولوی.
|| اول هر چیز و بهتر آن. و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَیْ یِ ] (ع ص) آنکه بر ناشتا باشد.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از
اقرب الموارد). || (اِ) اول هر چیزی و بهتر
آن و از آن است: ریق الشباب و ریق المطر. (از
اقرب الموارد) ...
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از
اقرب الموارد). || (اِ) اول هر چیزی و بهتر
آن و از آن است: ریق الشباب و ریق المطر. (از
اقرب الموارد) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ع مص) ریخته شدن آب و خون و
جز آن. (ناظم الاطباء). ریخته شدن: راق
الماء. (منتهی الارب). جاری شدن و ریخته
شدن آب بر روی زمین از پایاب و مانند آن.
(از اقرب الموارد).
جز آن. (ناظم الاطباء). ریخته شدن: راق
الماء. (منتهی الارب). جاری شدن و ریخته
شدن آب بر روی زمین از پایاب و مانند آن.
(از اقرب الموارد).