zenbe - زنبه
zenbe - زنبه maddesi sözlük listesi
زنبه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَمْ بَ / بِ ] (اِ) گلی است سفید که برگ
گلهای آن دراز و خوشبوی میشود و معرب
آن زنبق است. (برهان) (از فرهنگ
جهانگیری). گلی است معروف که معرب آن
زنبق است. (انجمن آرا) (آنندراج) (از ...
گلهای آن دراز و خوشبوی میشود و معرب
آن زنبق است. (برهان) (از فرهنگ
جهانگیری). گلی است معروف که معرب آن
زنبق است. (انجمن آرا) (آنندراج) (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَمْ بَ / بِ ] (اِ) زنبل. زنبر. (فرهنگ
فارسی معین). زنبر. رجوع به زنبر شود.
- زنبه کش؛ در بنایی آنکه آجر یا چارکه و
سنگ و زنبه حمل کند. (یادداشت بخط
مرحوم دهخدا).
فارسی معین). زنبر. رجوع به زنبر شود.
- زنبه کش؛ در بنایی آنکه آجر یا چارکه و
سنگ و زنبه حمل کند. (یادداشت بخط
مرحوم دهخدا).