sedum - سدوم
sedum - سدوم maddesi sözlük listesi
سدوم Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
سدوم [جمع]: (نت) جنس من النباتات ذات الأوراق النضرة والأزهار المتعدِّدة الألوان.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) شهری است از شهرهای
قوم لوط که قاضی آن را سدوم گفتندی و
ابوحاتم در کتاب المزال و المفسد گوید آن
سذوم به ذال معجمه است. و گوید به دال
خطاست. ازهری گوید صحیح است و
اعجمی ...
قوم لوط که قاضی آن را سدوم گفتندی و
ابوحاتم در کتاب المزال و المفسد گوید آن
سذوم به ذال معجمه است. و گوید به دال
خطاست. ازهری گوید صحیح است و
اعجمی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِ) حاکم ظالم. (آنندراج)
(غیاث):
آن روز هیچ حکم نباشد مگر بعدل
ایزد سدوم را ننشسته بحاکمی.ناصرخسرو.
ایمن مشو ای حکم تو از حکم سدوم
از تیر سحرگاه و دعای مظلوم.
؟ (از سندبادنامه).
بر ایج دانا پوشیده نیست کآن ...
(غیاث):
آن روز هیچ حکم نباشد مگر بعدل
ایزد سدوم را ننشسته بحاکمی.ناصرخسرو.
ایمن مشو ای حکم تو از حکم سدوم
از تیر سحرگاه و دعای مظلوم.
؟ (از سندبادنامه).
بر ایج دانا پوشیده نیست کآن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) نام قاضی شهر لوط
است و فتوای به لواط داده بود. (برهان)
(آنندراج). قاضی شهر لوط و او فتوای به
لواطت داده بود. (غیاث):
گناه هم تو نمایی و هم تو گیری خشم
پس این قضای سدوم ...
است و فتوای به لواط داده بود. (برهان)
(آنندراج). قاضی شهر لوط و او فتوای به
لواطت داده بود. (غیاث):
گناه هم تو نمایی و هم تو گیری خشم
پس این قضای سدوم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ ] (اِخ) نام دارالسیاسهٔ بهرام گور
و چون در آنجا می نشست بار اول نظرش
بهر که میافتاد او را میکشت تا آنکه روزی
اعرابیی را دید حکم کشتن او کرد. اعرابی
پرسید: سبب کشتن من چیست؟ گفت: ...
و چون در آنجا می نشست بار اول نظرش
بهر که میافتاد او را میکشت تا آنکه روزی
اعرابیی را دید حکم کشتن او کرد. اعرابی
پرسید: سبب کشتن من چیست؟ گفت: ...