şelle - شله
şelle - شله maddesi sözlük listesi
شله Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ لَ / لِ ] (اِ) کشتن قاتل را گویند در
عوض مقتول و به عربی قصاص خوانند.
(برهان) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج).
- شله کردن؛ قصاص کردن. قاتل را به
عوض مقتول کشتن :
شله ...
عوض مقتول و به عربی قصاص خوانند.
(برهان) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج).
- شله کردن؛ قصاص کردن. قاتل را به
عوض مقتول کشتن :
شله ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شِ لْ لَ / لِ ] (اِ) پارچهٔ نخی ساده به
رنگ سرخ: مثل شله، مثل شلهٔ سرخ؛ سرخ
شده. و این تشبیه مبتذل را بیشتر در مخملک
و سرخک و آبلهٔ مرغان بر ظاهر بشره کنند.
(یادداشت مؤلف). ...
رنگ سرخ: مثل شله، مثل شلهٔ سرخ؛ سرخ
شده. و این تشبیه مبتذل را بیشتر در مخملک
و سرخک و آبلهٔ مرغان بر ظاهر بشره کنند.
(یادداشت مؤلف). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ لَ / لِ ] (اِ) آش. (ناظم الاطباء).
نوعی از طعام که برنج را در آبگوشت به طور
هریسه می پزند و ناواقفان این دیار آن را شوله
گویند و فقیر مؤلف بعضی ثقات را دیده که به
ضم ...
نوعی از طعام که برنج را در آبگوشت به طور
هریسه می پزند و ناواقفان این دیار آن را شوله
گویند و فقیر مؤلف بعضی ثقات را دیده که به
ضم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ لْ لَ / لِ ] (اِ) بت. (ناظم الاطباء)
(برهان) (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج)
(انجمن آرا). وثن. صنم. (ناظم الاطباء).
|| زنبیل. (یادداشت مؤلف): تمامیت آن
خلق خوردند و سیر شدند و فراهم آوردند
هرچه در زمین مانده ...
(برهان) (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج)
(انجمن آرا). وثن. صنم. (ناظم الاطباء).
|| زنبیل. (یادداشت مؤلف): تمامیت آن
خلق خوردند و سیر شدند و فراهم آوردند
هرچه در زمین مانده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ لْ لَ / لِ ] (اِ) شرم زن. (از ناظم
الاطباء) (از برهان) (از غیاث) (از فرهنگ
اوبهی) (از فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج)
(از انجمن آرا):
مرا که سال به هفتاد و شش رسید رمید
دلم ز شلهٔ صابوته ...
الاطباء) (از برهان) (از غیاث) (از فرهنگ
اوبهی) (از فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج)
(از انجمن آرا):
مرا که سال به هفتاد و شش رسید رمید
دلم ز شلهٔ صابوته ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ لْ لَ ] (اِخ) دهی است از بخش
سنجابی شهرستان کرمانشاه. سکنهٔ آن ۱۵۰
تن. آب آن از چاه. محصول عمدهٔ آنجا
غلات، حبوب و لبنیات می باشد. راه
ماشین رو دارد. زمستان گله داران گرمسیر
حدود سرقلعه میروند. در ...
سنجابی شهرستان کرمانشاه. سکنهٔ آن ۱۵۰
تن. آب آن از چاه. محصول عمدهٔ آنجا
غلات، حبوب و لبنیات می باشد. راه
ماشین رو دارد. زمستان گله داران گرمسیر
حدود سرقلعه میروند. در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(شُ لَ یا لِ) (اِ.) 1 - جای خاکروبه و زباله . 2 - فرج (زن )، شرم زن . 3 - لته ای
که زنان در ایام حیض در شرم خود نهند.
که زنان در ایام حیض در شرم خود نهند.