şurab - شوراب
şurab - شوراب maddesi sözlük listesi
شوراب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ مرکب) آب شور. آبی شور. آب
که نمک دارد. (یادداشت مؤلف). شورابه. آب
نمکین و شورمزه. (ناظم الاطباء):
شوراب ز قعر تیره دریا
چون پاک شود، شود سمائی.ناصرخسرو.
اگر فضل رسول از رکن و زمزم جمله برخیزد
یکی سنگی بود ...
که نمک دارد. (یادداشت مؤلف). شورابه. آب
نمکین و شورمزه. (ناظم الاطباء):
شوراب ز قعر تیره دریا
چون پاک شود، شود سمائی.ناصرخسرو.
اگر فضل رسول از رکن و زمزم جمله برخیزد
یکی سنگی بود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام شهری به روم. نوشیروان
آن را گشوده است. (فهرست شاهنامهٔ
ولف):
چنین تا بیامد بدان شارسان
که شوراب بد نام آن کارسان.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ص
۲۳۴۳).
آن را گشوده است. (فهرست شاهنامهٔ
ولف):
چنین تا بیامد بدان شارسان
که شوراب بد نام آن کارسان.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ص
۲۳۴۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان
طاغنکوه بخش فدیشهٔ شهرستان نیشابور.
آب از قنات. محصول آن غلات. سکنهٔ آن
۵۷۴ تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
طاغنکوه بخش فدیشهٔ شهرستان نیشابور.
آب از قنات. محصول آن غلات. سکنهٔ آن
۵۷۴ تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان
کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر.
سکنهٔ آن ۱۰۵ تن. آب از قنات. محصول آن
غلات. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر.
سکنهٔ آن ۱۰۵ تن. آب از قنات. محصول آن
غلات. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان
بیدخت بخش جویمند شهرستان گناباد. سکنهٔ
آن ۴۲۷ تن. آب از قنات. محصول آن غلات،
ارزن و ابریشم. (از فرهنگ جغرافیائی ایران
ج ۹).
بیدخت بخش جویمند شهرستان گناباد. سکنهٔ
آن ۴۲۷ تن. آب از قنات. محصول آن غلات،
ارزن و ابریشم. (از فرهنگ جغرافیائی ایران
ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان بالارخ
بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. سکنهٔ
آن ۲۸۵ تن. آب از قنات. محصول آن غلات
و خشکبار. (از فرهنگ جغرافیائی ایران
ج ۹).
بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. سکنهٔ
آن ۲۸۵ تن. آب از قنات. محصول آن غلات
و خشکبار. (از فرهنگ جغرافیائی ایران
ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان
شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند.
سکنهٔ آن ۱۸۱ تن. آب از قنات. محصول آن
غلات. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند.
سکنهٔ آن ۱۸۱ تن. آب از قنات. محصول آن
غلات. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان پایین
جام بخش تربت جام شهرستان مشهد. سکنهٔ
آن ۵۰ تن. آب از قنات. محصول آن غلات و
پنبه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
جام بخش تربت جام شهرستان مشهد. سکنهٔ
آن ۵۰ تن. آب از قنات. محصول آن غلات و
پنبه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) قریه ای در ۳۳هزارمتری قم
میان لنگرود و فیروزآباد و آنجا ایستگاه ترن
است. (یادداشت مؤلف).
میان لنگرود و فیروزآباد و آنجا ایستگاه ترن
است. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام محلی کنار راه یزد و
طبس میان رباط پشت بادام و رباط خان در
۲۴۶۰۰۰متری یزد. (یادداشت مؤلف).
طبس میان رباط پشت بادام و رباط خان در
۲۴۶۰۰۰متری یزد. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام محلی کنار راه دلیجان به
خمین میان سنج آباد و میانرودین در
۵۱۵۰۰متری دلیجان. (یادداشت مؤلف).
خمین میان سنج آباد و میانرودین در
۵۱۵۰۰متری دلیجان. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نهری است به خوزستان که
مقداری از آن از اهواز بگذرد و شاید همان
«سولان» باشد. (از معجم البلدان).
مقداری از آن از اهواز بگذرد و شاید همان
«سولان» باشد. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) رودخانه ای است که به بحر
خزر میریزد و محل صید ماهی می باشد.
(یادداشت مؤلف).
خزر میریزد و محل صید ماهی می باشد.
(یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام یکی از بلوکات ساری به
مازندران. (ترجمهٔ سفرنامهٔ رابینو بخش
انگلیسی ص ۸۳).
مازندران. (ترجمهٔ سفرنامهٔ رابینو بخش
انگلیسی ص ۸۳).