sibah - صباح
sibah - صباح maddesi sözlük listesi
صباح Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
cici; güzel; gündüzleri; gündüzün; sabah; sabahleyin; sabahtan; seher
Arapça - Türkçe sözlük
I
صَبَاح
1. gündüzleri
Anlamı: gündüz vakti
2. sabahtan
Anlamı: sabahın ilk saatlerinde
3. gündüzün
Anlamı: gündüz vaktinde
4. sabahleyin
Anlamı: sabah vaktinde
5. sabah
Anlamı: günün başlangıcı
6. seher
Anlamı: tan ağartısı, gün doğmadan önceki zaman
II
صُبَاح
1. güzel
Anlamı: biçimindeki uyum ile hoşa giderek hayranlık uyandıran
2. cici
Anlamı: sevimli, hoşa giden, güzel
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
صَباح [مفرد]: ج أَصْباح
• الصَّباح: أوَّلُ النَّهار، الفترة التي تسبق أو تلي مباشرة شروقَ الشَّمس، نقيض المساء "زارني في الصَّباح- بشائر الصَّباح- {فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ}"| أتاه صباحَ مساءَ: تردَّد عليه بلا انقطاع، دائمًا- تمارين الصَّباح: تمرينات رياضيَّة تؤدَّى وقتَ الصُّبح- صباح الخير: تحيّة الصَّباح- طابور الصّباح: اصطفاف التلاميذ في فناء المدرسة قبل بدء الدُّروس- عِمْ صباحًا: من تحيّات الصَّباح وتعني طابَ عيشُك في الصَّباح.
• صباحًا: في الصَّباح، من نصف اللَّيل إلى آخر الزَّوال، وتُستعمل بهذا المعنى عند التَّفريق بين ساعات الصباح وساعات المساء "وصلت الطَّائرة في تمام السَّاعة الثَّانية صباحًا".
• نجمة الصَّباح: (نت) نبتة ذات زهور متعدِّدة الألوان ذات شكل قمعيّ، تُغلق زهورها في وقت متأخِّر من النَّهار.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ ] (ع اِ) بام. بامداد. نقیض
مساء:
تو تا چو خورشید از چشم من جدا شده ای
همی سیاه مسا گرددم سپید صباح.
مسعودسعد.
ز بس بلندی ظل زمین به من نرسد
نه ام سپید صباح است و نه ...
مساء:
تو تا چو خورشید از چشم من جدا شده ای
همی سیاه مسا گرددم سپید صباح.
مسعودسعد.
ز بس بلندی ظل زمین به من نرسد
نه ام سپید صباح است و نه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ ] (اِخ) (دعاء...) نام دعائی است
منسوب به امیرالمؤمنین علی (ع) که در نزد
شیعه خواندن آن در هر بامداد فضیلت دارد.
آغاز آن: اللهم یا من دلع لسان الصباح بنطق
تبلجه... و بر آن شروحی نوشته اند. ...
منسوب به امیرالمؤمنین علی (ع) که در نزد
شیعه خواندن آن در هر بامداد فضیلت دارد.
آغاز آن: اللهم یا من دلع لسان الصباح بنطق
تبلجه... و بر آن شروحی نوشته اند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ ] (ع ص) جمیل. زیبا. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء).
|| (اِ) شعلهٔ قندیل. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد).
الارب) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء).
|| (اِ) شعلهٔ قندیل. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ ] (اِخ) آبی است از جبال نملی
مر بنی قریط را. (معجم البلدان).
مر بنی قریط را. (معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ ] (اِخ) نام بطنی چند است از
قبایل عرب و بطنی است از بنی ضبة.
(الانساب سمعانی).
قبایل عرب و بطنی است از بنی ضبة.
(الانساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (ع ص، اِ) جِ صبیح،
زیباروی : کاسات از دست سقاة صباح،
صباح به عشا و رواح به غداة پیوستند.
(جهانگشای جوینی).
زیباروی : کاسات از دست سقاة صباح،
صباح به عشا و رواح به غداة پیوستند.
(جهانگشای جوینی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ بْ با ] (اِخ) سمعانی گوید گمان
دارم که آن نام بطنی از سهم است. (الانساب
سمعانی). رجوع به صباحی... شود.
دارم که آن نام بطنی از سهم است. (الانساب
سمعانی). رجوع به صباحی... شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ ] (اِخ) وی جد شیوخ کویت
مشهور به آل صباح و نخستین کس از این
خاندان است که به امارت رسید. صباح از
مردم بنی عنیزة است. او ابتدا در خیبر سکونت
داشت سپس با قوم خود به ...
مشهور به آل صباح و نخستین کس از این
خاندان است که به امارت رسید. صباح از
مردم بنی عنیزة است. او ابتدا در خیبر سکونت
داشت سپس با قوم خود به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ ] (اِخ) ابن ابرهةبن صباح. وی
یکی از پادشاهان حمیر است. در مجمل
التواریخ و القصص آمده است: پس از ابرهه
پادشاهی به صهبان بن محرث رسید، به عهد
یزدجرد اثیم و بعد از وی پادشاهی با صباح ...
یکی از پادشاهان حمیر است. در مجمل
التواریخ و القصص آمده است: پس از ابرهه
پادشاهی به صهبان بن محرث رسید، به عهد
یزدجرد اثیم و بعد از وی پادشاهی با صباح ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ ] (اِخ) ابن حسین بن محمدبن
صباح بن ریذوس مدینی. ابونعیم اصفهانی
گوید او را بارها دیدم و روایتی از وی آورده
است. (ذکر اخبار اصفهان ج ۱ ص ۳۴۶).
صباح بن ریذوس مدینی. ابونعیم اصفهانی
گوید او را بارها دیدم و روایتی از وی آورده
است. (ذکر اخبار اصفهان ج ۱ ص ۳۴۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ ] (اِخ) ابن خاقان اهتمی یا
منقری. وی ندیم مصعب زبیر و از مشایخ
مروءة و علم و ادب بود و فرزدق و جریر را بر
اخطل ترجیح میداد. (التاج ذیل ص ۱۱۰ از
اغانی). و در عیون الاخبار ...
منقری. وی ندیم مصعب زبیر و از مشایخ
مروءة و علم و ادب بود و فرزدق و جریر را بر
اخطل ترجیح میداد. (التاج ذیل ص ۱۱۰ از
اغانی). و در عیون الاخبار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ ] (اِخ) ابن طریف. سمعانی نسبت
او را چنین نویسد: صباح بن طریف بن یزیدبن
عمربن عامربن ربیعةبن کعب بن ربیعةبن
ثعلبةبن سعدبن ضبة. (الانساب ص ۳۴۹
ورق الف). و از فرزندان او عبدالحرب بن
زیدبن صفوان صباحی ...
او را چنین نویسد: صباح بن طریف بن یزیدبن
عمربن عامربن ربیعةبن کعب بن ربیعةبن
ثعلبةبن سعدبن ضبة. (الانساب ص ۳۴۹
ورق الف). و از فرزندان او عبدالحرب بن
زیدبن صفوان صباحی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن عاصم. وی از انس بن
مالک و از او حجاج بن یوسف روایت کند.
رجوع به ذکر اخبار اصفهان ج ۱ ص ۳۴۶
شود.
مالک و از او حجاج بن یوسف روایت کند.
رجوع به ذکر اخبار اصفهان ج ۱ ص ۳۴۶
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ ] (اِخ) ابن عتیک. سمعانی گوید
وی فرزند عتیک بن اسلم بن یذکربن عنزه
(عنترة؟) است و از احمدبن حباب آرد که او
صباح بن عتیک بن اسلم بن بدکربن غنزة بن
اسدبن نزاربن ربیعة است. و دو بطن ...
وی فرزند عتیک بن اسلم بن یذکربن عنزه
(عنترة؟) است و از احمدبن حباب آرد که او
صباح بن عتیک بن اسلم بن بدکربن غنزة بن
اسدبن نزاربن ربیعة است. و دو بطن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ ] (اِخ) ابن قضاعةبن عبدالأحب
بن کعب بن صباح. سمعانی گوید: وی جاهلی
است. (الانساب ص ۳۴۹ ورق الف).
بن کعب بن صباح. سمعانی گوید: وی جاهلی
است. (الانساب ص ۳۴۹ ورق الف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ ] (اِخ) ابن قیس. ابن عبدربه
گوید: وی ازمردم کنده است. (العقد الفرید ج ۳
ص ۳۴۱).
گوید: وی ازمردم کنده است. (العقد الفرید ج ۳
ص ۳۴۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن مثنی. وی از کتاب عمربن
عبدالعزیز اموی است. جهشیاری از عبداللََّه بن
صالح کاتب آرد که نامه ای از عمربن
عبدالعزیز به عیاض بن عبداللََّه دیدم که پایان
آن چنین بود: [ و کتب الصباح ...
عبدالعزیز اموی است. جهشیاری از عبداللََّه بن
صالح کاتب آرد که نامه ای از عمربن
عبدالعزیز به عیاض بن عبداللََّه دیدم که پایان
آن چنین بود: [ و کتب الصباح ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ ] (اِخ) ابن هذیل. وی برادر امام
زفر فقیه است. (منتهی الارب).
زفر فقیه است. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(صَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بامداد. 2 - سپیده دم . 3 - روز. ؛ ~ و مسا صبح و شب . ؛
چند ~چند روز. ؛ هر چند ~ هر چند وقت یک بار.
چند ~چند روز. ؛ هر چند ~ هر چند وقت یک بار.
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
صَباحٌ
[sʼa'baːħ]
n m
أَوَّلُ النَّهارِ m matin
◊
في الصَّباحِ الباكِرِ — tôt le matin
♦ صَباحُ الخَيْرِ Bonjour !
♦ صَباحُ النّورِ Bonjour !
♦ صَباحَ مَساءَ matin et soir
♦ صَباحًا في الصَّباحِ le matin
♦ كُلَّ صَباحٍ chaque matin