furud - فرود
furud - فرود maddesi sözlük listesi
فرود Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فِ / فُ ] (پیشوند، ق) در پهلوی
فرت ، پارسی باستان ظاهراً فروتا،
سنسکریت پروتا. (حاشیهٔ برهان چ معین).
نشیب و زیر و پائین. (برهان). تحت. زیر.
مقابل زبر و بر. (از یادداشت بخط مؤلف).
همواره بصورت ترکیب با افعال یا بهمراه ...
فرت ، پارسی باستان ظاهراً فروتا،
سنسکریت پروتا. (حاشیهٔ برهان چ معین).
نشیب و زیر و پائین. (برهان). تحت. زیر.
مقابل زبر و بر. (از یادداشت بخط مؤلف).
همواره بصورت ترکیب با افعال یا بهمراه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فُ ] (ص) برشته و بریان کرده. رجوع
به فروده شود. || فریفته. || فریبنده و
فریب دهنده. || زبون و بد. مغرور و غره.
|| (اِ) ...
به فروده شود. || فریفته. || فریبنده و
فریب دهنده. || زبون و بد. مغرور و غره.
|| (اِ) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ رْ وَ ] (اِ) چوب پس در خانه.
(برهان). فروده. رجوع به فروده شود.
(برهان). فروده. رجوع به فروده شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فُ ] (اِخ) نام پسر سیاوش برادر
کیخسرو که از دختر پیران ویسه بهم رسیده
بود. (برهان). نام پسر سیاوش و جریره.
(ولف):
ورا نام کردند فرخ فرود
به تیره شب اندر چو پیران شنود.فردوسی.
که دانست نام و نشان فرود
...
کیخسرو که از دختر پیران ویسه بهم رسیده
بود. (برهان). نام پسر سیاوش و جریره.
(ولف):
ورا نام کردند فرخ فرود
به تیره شب اندر چو پیران شنود.فردوسی.
که دانست نام و نشان فرود
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (اِخ) نام پسر خسروپرویز از
شیرین. (ولف):
چو نستور و چون شهریار و فرود
چو مردانشه آن شاه چرخ
کبود.فردوسی.
شیرین. (ولف):
چو نستور و چون شهریار و فرود
چو مردانشه آن شاه چرخ
کبود.فردوسی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فُ ] (اِخ) دهی است از دهستان کوار
بخش سروستان شهرستان شیراز، واقع در
۱۰۶هزارگزی جنوب باختری سروستان و
۶هزارگزی راه اتومبیل رو شیراز به خفر. در
جلگه قرار گرفته و ۴۸۱ تن سکنه دارد. از
رودخانهٔ قره آغاج مشروب میشود. نام دیگر
این ...
بخش سروستان شهرستان شیراز، واقع در
۱۰۶هزارگزی جنوب باختری سروستان و
۶هزارگزی راه اتومبیل رو شیراز به خفر. در
جلگه قرار گرفته و ۴۸۱ تن سکنه دارد. از
رودخانهٔ قره آغاج مشروب میشود. نام دیگر
این ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(فُ) [ په . ] 1 - (اِ.) زیر، پایین . 2 - اندرون . 3 - بخش زیرین جایی . 4 -
الگوهای ملودیک برای بازگشت به مُدِ اولیه یا مایة اصلی (موسیقی ). 5 - توالی
آکوردها به عنوان پایان یا تقسیم یک قطعة موسیقیایی .
الگوهای ملودیک برای بازگشت به مُدِ اولیه یا مایة اصلی (موسیقی ). 5 - توالی
آکوردها به عنوان پایان یا تقسیم یک قطعة موسیقیایی .