gak - قاق
gak - قاق maddesi sözlük listesi
قاق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) مرد نیک دراز. (منتهی الارب)
(آنندراج). مردم دراز و باریک و لاغر را
گویند:
مجوس مرده ام از بس که قاق گشته تنم
که خانه دخمه نما گشت و من مجوس نما.
نادم گیلانی (از آنندراج).
(آنندراج). مردم دراز و باریک و لاغر را
گویند:
مجوس مرده ام از بس که قاق گشته تنم
که خانه دخمه نما گشت و من مجوس نما.
نادم گیلانی (از آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) طائری است طویل العنق. (فهرست
مخزن الادویه). پرنده ای است گردن دراز که
در آب زندگی کند. (از نشوءاللغة ص ۴۸).
مخزن الادویه). پرنده ای است گردن دراز که
در آب زندگی کند. (از نشوءاللغة ص ۴۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ صوت) اسم صوت فرورفتن چیزی
در چیزی :
ای خواجه نشاطی من ای شهره رفیق
در جستن یار من نبودت توفیق
...ی دارم بن چو شبه سر چو عقیق
بفشارم قاق تا فروتیزی قیق.
سوزنی.
|| آواز ...
در چیزی :
ای خواجه نشاطی من ای شهره رفیق
در جستن یار من نبودت توفیق
...ی دارم بن چو شبه سر چو عقیق
بفشارم قاق تا فروتیزی قیق.
سوزنی.
|| آواز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ترکی، اِ) قدید. (برهان). گوشت خشک
کرده که آن را بریان کرده میخورند.
(آنندراج). || (ص) خشک. (برهان).
|| (اِ) میوهٔ خشک که هستهٔ آن را درآورده
بخشکانند. (کاشغری ج ۲ ص ۲۲۵ و ...
کرده که آن را بریان کرده میخورند.
(آنندراج). || (ص) خشک. (برهان).
|| (اِ) میوهٔ خشک که هستهٔ آن را درآورده
بخشکانند. (کاشغری ج ۲ ص ۲۲۵ و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تر. ] 1 - (اِ.) گوشت خشک کرده که آن را بریان کرده خورند، قدید. 2 - میوة خشک که
هستة آن را درآورده بخشکانند. 3 - (ص .) خشک . 4 - اسبی که در مسابقه عقب می ماند.
هستة آن را درآورده بخشکانند. 3 - (ص .) خشک . 4 - اسبی که در مسابقه عقب می ماند.
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
قَاقَ
п. I
у قَوْقٌ
клохтать; кудахтать; гоготать (о гусях)
II
قَاقٌ
мн. قِيقَانٌ
1) ворона (Сирия)
2) тж. الماء قاق баклан