kıra - قری
kıra - قری maddesi sözlük listesi
قری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (حامص) فتق بیضه. دبه خایگی.
بادخایگی. رجوع به غر و غری شود.
بادخایگی. رجوع به غر و غری شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ را ] (ع اِ) آب گردآمده در حوض.
|| مهمانی. قرا. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| مهمانی. قرا. (منتهی الارب) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ رْیْ ] (ع مص) گرد آوردن آب را در
حوض. || گرد کردن ستور لقمهٔ نشخوار را
در کنج دهن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
(از آنندراج).
حوض. || گرد کردن ستور لقمهٔ نشخوار را
در کنج دهن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
(از آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ری ی ] (ع اِ) آبرو دور زمین، یا
آب راهه از بالا سوی نشیب، یا از پشته
به سوی مرغزار و باغ. (منتهی الارب) (از
آنندراج). مسیل الماء من التلاع، و قیل مدفعه
من الربوة الی الروضة. ...
آب راهه از بالا سوی نشیب، یا از پشته
به سوی مرغزار و باغ. (منتهی الارب) (از
آنندراج). مسیل الماء من التلاع، و قیل مدفعه
من الربوة الی الروضة. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ را ] (ع اِ) جِ قریه. (معجم البلدان)
(اقرب الموارد). رجوع به قریه شود.
(اقرب الموارد). رجوع به قریه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ری ی ] (ع اِ) جِ قَرْو. (منتهی
الارب) (آنندراج). رجوع به قرو شود.
الارب) (آنندراج). رجوع به قرو شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ رْ ری ی ] (ص نسبی) نسبت است
به قریه، و آن تیره هائی است از قبیله هائی
چند. (اللباب فی تهذیب الانساب).
به قریه، و آن تیره هائی است از قبیله هائی
چند. (اللباب فی تهذیب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ رْ ری ی ] (ص نسبی) نسبت است
به قرة، و آن تیره ای است از عبدالقیس.
(اللباب فی تهذیب الانساب).
به قرة، و آن تیره ای است از عبدالقیس.
(اللباب فی تهذیب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ری ی ] (اِخ) جایی است در یمامة
که تاکنون مسکن خاندان ذوالرمة است.
(معجم البلدان).
که تاکنون مسکن خاندان ذوالرمة است.
(معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (اِخ) نام یکی از تیره های اسپری
قلخانی گوران. زمستان در گرمسیر پشت
تنگ ذهاب ساکن می شوند و تابستان برای
زراعت و تعلیف احشام خود حدود
زنجیرگوران می آیند. سکنهٔ آن ۵۵ تن است.
(از فرهنگ جغرافیایی ...
قلخانی گوران. زمستان در گرمسیر پشت
تنگ ذهاب ساکن می شوند و تابستان برای
زراعت و تعلیف احشام خود حدود
زنجیرگوران می آیند. سکنهٔ آن ۵۵ تن است.
(از فرهنگ جغرافیایی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ را ] (اِخ) (ام الـ ...) لقب شهر مکه
است. (معجم البلدان). رجوع به ام القری ََ شود.
است. (معجم البلدان). رجوع به ام القری ََ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ را ] (اِخ) (وادی الـ ...) وادیی است
میان شام و مدینه، و آن بین تیماء و خیبر واقع
شده و در آن دههای بسیاری است. ولی اکنون
همه ویران شده است. و آبهای آنها هدر
میروند و ...
میان شام و مدینه، و آن بین تیماء و خیبر واقع
شده و در آن دههای بسیاری است. ولی اکنون
همه ویران شده است. و آبهای آنها هدر
میروند و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ رْ را ] (اِخ) موضعی است، یا
رودباری. (منتهی الارب). جائی است در بلاد
بنی حارث بن کلب. جعفربن علهٔ حارثی
گوید:
الهفی بقری سحبل حین اجلبت
علینا الولایا و العدو المباسل.
(معجم البلدان).
رودباری. (منتهی الارب). جائی است در بلاد
بنی حارث بن کلب. جعفربن علهٔ حارثی
گوید:
الهفی بقری سحبل حین اجلبت
علینا الولایا و العدو المباسل.
(معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ رْ ری ی ] (اِخ) نام وی مسلم بن
مخراق، از محدثان است. وی از ابن عمر
روایت کند و ابن عون و شعبه از او روایت
دارند. (اللباب فی تهذیب الانساب).
مخراق، از محدثان است. وی از ابن عمر
روایت کند و ابن عون و شعبه از او روایت
دارند. (اللباب فی تهذیب الانساب).