kuleyb - قلیب
kuleyb - قلیب maddesi sözlük listesi
قلیب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (ع اِ) چاه یا چاه سرگرد ناگرفته
یا چاه کهنه. مذکر و مؤنث آورده میشود.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد):
سرهاشان ببریدند و در قلیب بدر انداختند.
(ابوالفتوح رازی).
|| (اصطلاح
عروضی) نام یکی ...
یا چاه کهنه. مذکر و مؤنث آورده میشود.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد):
سرهاشان ببریدند و در قلیب بدر انداختند.
(ابوالفتوح رازی).
|| (اصطلاح
عروضی) نام یکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ لَ ] (ع اِ مصغر) مصغر قلب.
مهره ای است که بدان زنان مردان را بند
نمایند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
مهره ای است که بدان زنان مردان را بند
نمایند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ لْ لی ] (ع اِ) گرگ. || شیر. (اقرب
الموارد). رجوع به قَلّوب و قِلَّوب شود.
الموارد). رجوع به قَلّوب و قِلَّوب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ لَ / قَ لَ ] (اِخ) کوهی است
بنی عامر را و گاهی قاف را فتحه دهند. (منتهی
الارب).
بنی عامر را و گاهی قاف را فتحه دهند. (منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ لَ ] (اِخ) آبی است در نجد مر
ربیعه را. (منتهی الارب). آبی است بنی ربیعه
را. (معجم البلدان).
ربیعه را. (منتهی الارب). آبی است بنی ربیعه
را. (معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ لَ یْ یِ ] (اِخ) آبی است در نجد
بالای خربه در دیار بنی اسد و آن از دوده ای از
طایفهٔ بنی اسد است و آنان را بنو نصربن قعین
خوانند. (معجم البلدان). رجوع به قَلیب شود.
...
بالای خربه در دیار بنی اسد و آن از دوده ای از
طایفهٔ بنی اسد است و آنان را بنو نصربن قعین
خوانند. (معجم البلدان). رجوع به قَلیب شود.
...