kuyum - قویم
kuyum - قویم maddesi sözlük listesi
قویم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (ع ص) نیکوقامت. خوش قد:
رجل قویم. (اقرب الموارد) (آنندراج).
|| راست و درست. (منتهی الارب). معتدل.
(اقرب الموارد).
رجل قویم. (اقرب الموارد) (آنندراج).
|| راست و درست. (منتهی الارب). معتدل.
(اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ وَ ] (ع اِ مصغر) مصغر قوم و ها در
تصغیر به آن ملحق نمیشود، ولی در جائی که
برای غیر آدمیان استعمال شود ها در مصغر
آن درمی آید زیرا در این صورت مؤنث است.
(منتهی الارب).
تصغیر به آن ملحق نمیشود، ولی در جائی که
برای غیر آدمیان استعمال شود ها در مصغر
آن درمی آید زیرا در این صورت مؤنث است.
(منتهی الارب).