lihi - لهی
lihi - لهی maddesi sözlük listesi
لهی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ ها ] (ع اِ) جِ لهوة. (منتهی الارب).
رجوع به لهوة شود: فان اللها تفتح باللهی. (از
تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۲۸۱).
رجوع به لهوة شود: فان اللها تفتح باللهی. (از
تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۲۸۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِ) رخصت. اجازه. (از برهان):
گر زنش را به لفظ بخارائی عادتی
گویم لهی کنی که بگایم لهی کند.
سوزنی (از جهانگیری).
(شاید از لهیدن، مقلوب هلیدن باشد؟).
گر زنش را به لفظ بخارائی عادتی
گویم لهی کنی که بگایم لهی کند.
سوزنی (از جهانگیری).
(شاید از لهیدن، مقلوب هلیدن باشد؟).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ هی ی ] (ع مص) لهیان. دوست
داشتن چیزی را و شگفتی از آن.
|| فراموش کردن چیزی را. (منتهی
الارب). مشغول شدن از چیزی و دست
بداشتن از آن. (زوزنی). || ...
داشتن چیزی را و شگفتی از آن.
|| فراموش کردن چیزی را. (منتهی
الارب). مشغول شدن از چیزی و دست
بداشتن از آن. (زوزنی). || ...