mücemmer - مجمر
mücemmer - مجمر maddesi sözlük listesi
مجمر Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
cızbız
Arapça - Türkçe sözlük
مُجَمَّر
cızbız
Anlamı: ızgarada pişirilmiş
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ مَ ] (ع اِ) آتشدان و تفکده و منقل و
ظرفی که در آن زغال افروخته گذارند. (ناظم
الاطباء). آنچه در آن زگال افروزند. (غیاث)
(آنندراج):
برافروختم آتش زردهشت
که با مجمر آورده بد از بهشت.دقیقی.
یکی مجمر آتش ...
ظرفی که در آن زغال افروخته گذارند. (ناظم
الاطباء). آنچه در آن زگال افروزند. (غیاث)
(آنندراج):
برافروختم آتش زردهشت
که با مجمر آورده بد از بهشت.دقیقی.
یکی مجمر آتش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ مِ ] (ع ص) عودسوزنده. (منتهی
الارب) (آنندراج). کسی که می اندازد بوی
خوش را در آتش. (ناظم الاطباء). - کسی
که بخور می دهد لباس را. (ناظم الاطباء) (از
منتهی الارب) (از ...
الارب) (آنندراج). کسی که می اندازد بوی
خوش را در آتش. (ناظم الاطباء). - کسی
که بخور می دهد لباس را. (ناظم الاطباء) (از
منتهی الارب) (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ مَ ] (ع اِ) عودسوز. - عود.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - (مص)
آماده کردن آتش را. (از منتهی الارب): اجمر
النار مجمراً؛ آماده کرد آتش را. (ناظم
الاطباء) (از ...
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - (مص)
آماده کردن آتش را. (از منتهی الارب): اجمر
النار مجمراً؛ آماده کرد آتش را. (ناظم
الاطباء) (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ مَ / مُ مِ ] (ع ص) حافر مجمر؛ سم
سخت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد).
سخت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ جَ مْ مِ ] (ع ص) برندهٔ پیه خرمابن را
گویند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی
الارب). کسی که می برد پیه خرمابن را. (ناظم
الاطباء). - سنگ ریزه اندازنده. (آنندراج)
(از منتهی الارب) (از ...
گویند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی
الارب). کسی که می برد پیه خرمابن را. (ناظم
الاطباء). - سنگ ریزه اندازنده. (آنندراج)
(از منتهی الارب) (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ مَ ] (اِخ) نام شکل سیزدهم از پانزده
اشکال جنوبی ، کواکبش هفت است. (غیاث)
(آنندراج). و رجوع به مجمره شود.
اشکال جنوبی ، کواکبش هفت است. (غیاث)
(آنندراج). و رجوع به مجمره شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ مِ ] (اِخ) لقب نعیم، بدان جهت که در
مسجد آن حضرت (ص) عود می سوخت.
(منتهی الارب) (آنندراج). ابوعبداللََّه نعیم ...
مولای عمر خطاب به این عنوان شهرت دارد.
(از انساب سمعانی).
مسجد آن حضرت (ص) عود می سوخت.
(منتهی الارب) (آنندراج). ابوعبداللََّه نعیم ...
مولای عمر خطاب به این عنوان شهرت دارد.
(از انساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ مَ ] (اِخ) حسین طباطبائی ملقب به
مجتهد الشعرا و متخلص به مجمر از سادات
اصفهان بود. در آغاز شباب به تهران آمد و به
یاری نشاط به دربار فتحعلی شاه قاجار راه
یافت. وی در غزلسرایی ...
مجتهد الشعرا و متخلص به مجمر از سادات
اصفهان بود. در آغاز شباب به تهران آمد و به
یاری نشاط به دربار فتحعلی شاه قاجار راه
یافت. وی در غزلسرایی ...