müşva - مشوی
müşva - مشوی maddesi sözlük listesi
مشوی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَشْ ویی ]۵ (ع ص) (از «شوو»)
آنکه او را سنگ خطا کرده باشد. (منتهی
الارب) (آنندراج) (از تاج العروس) (از ناظم
{P(1)
-مرحوم دهخدا اين کلمه را [ مُ شَوْ وِ ]ضبط دادهاند. رجوع به تشويک شود. ...
آنکه او را سنگ خطا کرده باشد. (منتهی
الارب) (آنندراج) (از تاج العروس) (از ناظم
{P(1)
-مرحوم دهخدا اين کلمه را [ مُ شَوْ وِ ]ضبط دادهاند. رجوع به تشويک شود. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَشْ ویی ] (ع ص) بريانکرده.
(مهذب الأسماء). بريان. (غياث) (آنندراج).
بريانشده و برشتهشده. (ناظم الاطباء).
سرخکرده. کباب. کبابکرده. برشته. بوداده.
بريان. بريانکرده. بريانشده. حنيذ.
کبابشده۱. (يادداشت مؤلف): هليلهٔ زرد
يک درم و نيم، سقمونيای مشوی سه طسوج.
(ذخيرهٔ خوارزمشاهی). رب سيب سه درم،
تريد يک ...
(مهذب الأسماء). بريان. (غياث) (آنندراج).
بريانشده و برشتهشده. (ناظم الاطباء).
سرخکرده. کباب. کبابکرده. برشته. بوداده.
بريان. بريانکرده. بريانشده. حنيذ.
کبابشده۱. (يادداشت مؤلف): هليلهٔ زرد
يک درم و نيم، سقمونيای مشوی سه طسوج.
(ذخيرهٔ خوارزمشاهی). رب سيب سه درم،
تريد يک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُشْ ] (ع ص) آنکه گوشت را بريان
ميکند و آماده ميکند برای پختن. (ناظم
الاطباء).
ميکند و آماده ميکند برای پختن. (ناظم
الاطباء).