mushab - مصحب
mushab - مصحب maddesi sözlük listesi
مصحب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ حَ ] (ع ص) ديوانه. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). مجنون. (از
اقرب الموارد). || پوست که موی و پشم او
بر آن باقی باشد. (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء). خيک باموی. (از اقرب
الموارد).
الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). مجنون. (از
اقرب الموارد). || پوست که موی و پشم او
بر آن باقی باشد. (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء). خيک باموی. (از اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ حِ / حَ ] (ع ص) رام بعدِ
صعوبت. (از منتهی الارب) (آنندراج). رام
شدهٔ پس از سختی. (از اقرب الموارد) (ناظم
الاطباء). || (اِمص) رميدگی. || (ص)
راست رونده که درنگ نکند و به طرفی مايل
نشود. || ...
صعوبت. (از منتهی الارب) (آنندراج). رام
شدهٔ پس از سختی. (از اقرب الموارد) (ناظم
الاطباء). || (اِمص) رميدگی. || (ص)
راست رونده که درنگ نکند و به طرفی مايل
نشود. || ...