mukfi - مقفی
mukfi - مقفی maddesi sözlük listesi
مقفی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قَ فْ فا ] (ع ص) قافیه کرده شده.
(آنندراج). دارای قافیه. (ناظم الاطباء).
بقافیه. قافیه دار. بیت مقفی؛ بیتی که آن را
قافیت پدید کرده اند. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا): گفتند حروف آخرین آن به
یکدیگر ...
(آنندراج). دارای قافیه. (ناظم الاطباء).
بقافیه. قافیه دار. بیت مقفی؛ بیتی که آن را
قافیت پدید کرده اند. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا): گفتند حروف آخرین آن به
یکدیگر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) کسی که مقدم می دارد و
ترجیح می دهد. (ناظم الاطباء). و رجوع به
اقفاء شود. || آن که برمی گزیند. (ناظم
الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
ترجیح می دهد. (ناظم الاطباء). و رجوع به
اقفاء شود. || آن که برمی گزیند. (ناظم
الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ فا ] (ع ص) مقدم شده. (ناظم
الاطباء). رجل مقفی؛ مرد برگزیدهٔ گرامی
داشته. (از اقرب الموارد).
الاطباء). رجل مقفی؛ مرد برگزیدهٔ گرامی
داشته. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قَ فْ فی ] (ع ص) آن که در پی
کسی می فرستد. (ناظم الاطباء) (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). آن که به سراغ
کسی می رود و آن که پیروی می نماید کسی
را. ...
کسی می فرستد. (ناظم الاطباء) (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). آن که به سراغ
کسی می رود و آن که پیروی می نماید کسی
را. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ فی ی ] (ع ص) از پس گردن ذبح
شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قَ فْ فا ] (اِخ) (الـ ...) از نامهای آن
حضرت صلی اللََّه علیه و آله است. (ناظم
الاطباء) (از حبیب السیر).
حضرت صلی اللََّه علیه و آله است. (ناظم
الاطباء) (از حبیب السیر).