munharım - منخرم
munharım - منخرم maddesi sözlük listesi
منخرم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ خَ رِ ] (ع ص) شکافته گردنده و
بریده شونده. (آنندراج). شکافته و بریده شده.
(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). بینی بریده و
گوش سوراخ کرده شده. (غیاث):
هین عنان درکش پی این منهزم
درمران تا تو نگردی منخرم.مولوی.
بریده شونده. (آنندراج). شکافته و بریده شده.
(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). بینی بریده و
گوش سوراخ کرده شده. (غیاث):
هین عنان درکش پی این منهزم
درمران تا تو نگردی منخرم.مولوی.