nakra - نقره
nakra - نقره maddesi sözlük listesi
نقره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نُ رَ / رِ ] (ع اِ) چاهک، خصوصاً
چاهک پس گردن انسان در منتهای سر.
(غیاث اللغات). نقرة. مغاک. (یادداشت
مؤلف). نقرهٔ قفا؛ مغاک پس گردن را گویند.
(ذخیرهٔ خوارزمشاهی). رجوع به نُقرَة
شود: عصابهٔ یمان برسرآرند و به ...
چاهک پس گردن انسان در منتهای سر.
(غیاث اللغات). نقرة. مغاک. (یادداشت
مؤلف). نقرهٔ قفا؛ مغاک پس گردن را گویند.
(ذخیرهٔ خوارزمشاهی). رجوع به نُقرَة
شود: عصابهٔ یمان برسرآرند و به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ رَ ] (ع اِمص) نقرة. مخاصمت در
کلام. (یادداشت مؤلف). رجوع به نِقرَة
شود: چون خواجه عماد [ را ] همه وقت
نقره ای با شیخ بود. (مزارات کرمان ص
۲۲).
کلام. (یادداشت مؤلف). رجوع به نِقرَة
شود: چون خواجه عماد [ را ] همه وقت
نقره ای با شیخ بود. (مزارات کرمان ص
۲۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نُ رَ / رِ ] (اِ) فلزی قیمتی سپیدرنگ
که از جهت ارزش پس از زر قرار دارد.
(حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). سیم خالص
گداخته که انفغده نیز گویند. (ناظم الاطباء).
سیم. لجین. ورق. غرب. سیم گداخته.
(یادداشت مؤلف):
نرگس ...
که از جهت ارزش پس از زر قرار دارد.
(حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). سیم خالص
گداخته که انفغده نیز گویند. (ناظم الاطباء).
سیم. لجین. ورق. غرب. سیم گداخته.
(یادداشت مؤلف):
نرگس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ رَ / رِ ] (اِ) زیرهٔ رومی. کرایا. کراویه.
نانخواه. (برهان قاطع) (آنندراج).
نانخواه. (برهان قاطع) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نُ رِ) (اِ.) فلزی است سفید رنگ و چکش خور که از معدن به دست می آید.