virad - وراد
virad - وراد maddesi sözlük listesi
وراد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وِ ] (ع اِ) اوراد. وُرد. جِ وَرد، به معنی
اسب گلگون. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
(اقرب الموارد). || به معنی گل هر درخت و
غالب گل سرخ. (آنندراج). رجوع به ورد
شود.
اسب گلگون. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
(اقرب الموارد). || به معنی گل هر درخت و
غالب گل سرخ. (آنندراج). رجوع به ورد
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَرْ را ] (ع ص) آینده بر آب و جز آن.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و
آن برای مبالغه است. جِ، ورادون. (از اقرب
الموارد). || باغبان. (ناظم الاطباء).
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و
آن برای مبالغه است. جِ، ورادون. (از اقرب
الموارد). || باغبان. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وُرْ را ] (ع ص، اِ) جِ وارد به معنی
آیندگان بر آب. (از اقرب الموارد) (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء): بر لب چشمهٔ
سنانش تزاحم وراد فتوح است و بر سواد دل
و جگر اعداش رخنه های ...
آیندگان بر آب. (از اقرب الموارد) (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء): بر لب چشمهٔ
سنانش تزاحم وراد فتوح است و بر سواد دل
و جگر اعداش رخنه های ...