veşy - وشی
veşy - وشی maddesi sözlük listesi
وشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَشْ یْ ] (ع مص) شیة. نگارین کردن
جامه و آراستن و نیکو نمودن آن. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب
الموارد). نگار کردن بر جامه. (تاج المصادر
بیهقی) (المصادر زوزنی). || سخن چینی
کردن ...
جامه و آراستن و نیکو نمودن آن. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب
الموارد). نگار کردن بر جامه. (تاج المصادر
بیهقی) (المصادر زوزنی). || سخن چینی
کردن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ / وَشْ شی ] (ص نسبی) منسوب
به وش، و آن شهری است از ترکستان.
(برهان) (آنندراج).
به وش، و آن شهری است از ترکستان.
(برهان) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ / وَشْ شی ] (ص نسبی، اِ) از مردم
وش. اهل وش. || ساختهٔ شهر وش.
(فرهنگ فارسی معین). || جنسی از
جامه های فاخر منسوب به شهر وش. نوعی
از جامهٔ ابریشمی. (غیاث ...
وش. اهل وش. || ساختهٔ شهر وش.
(فرهنگ فارسی معین). || جنسی از
جامه های فاخر منسوب به شهر وش. نوعی
از جامهٔ ابریشمی. (غیاث ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ / وَشْ شی ] (ص) سرخی و
حمرت. (ناظم الاطباء). مؤلف در یادداشتی
آرند: لغت نامهٔ اسدی کلمهٔ وشی را فارسی
گمان برده و گوید وشی سرخ بود. (فرهنگ
اسدی) (صحاح الفرس). لیکن با مراجعه به
اغلب فرهنگهای ...
حمرت. (ناظم الاطباء). مؤلف در یادداشتی
آرند: لغت نامهٔ اسدی کلمهٔ وشی را فارسی
گمان برده و گوید وشی سرخ بود. (فرهنگ
اسدی) (صحاح الفرس). لیکن با مراجعه به
اغلب فرهنگهای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) 1 - (اِ.) دیبا، پارچة ابریشمی لطیف و رنگین . 2 - (ص .) سرخ .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) [ ع . ] (اِ.) 1 - نگار و نقش جامه از هر رنگ . 2 - جوهر شمشیر. ج . وشاء.