yudi - یدی
yudi - یدی maddesi sözlük listesi
یدی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ دْیْ ] (ع مص) نیکویی نمودن.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). احسان کردن. (ناظم الاطباء).
|| سبقت کردن. (منتهی الارب). || زدن
دست کسی را. (منتهی الارب) (از اقرب ...
(منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). احسان کردن. (ناظم الاطباء).
|| سبقت کردن. (منتهی الارب). || زدن
دست کسی را. (منتهی الارب) (از اقرب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ دی ی ] (ع ص نسبی) یدوی.
منسوب به ید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
(از اقرب الموارد). و رجوع به ید شود.
|| مرد استادکار. (منتهی الارب). مرد
چربدست. (مهذب الاسماء). مرد زیرک و
حاذق و استادکار. (از ناظم الاطباء).
...
منسوب به ید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
(از اقرب الموارد). و رجوع به ید شود.
|| مرد استادکار. (منتهی الارب). مرد
چربدست. (مهذب الاسماء). مرد زیرک و
حاذق و استادکار. (از ناظم الاطباء).
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ ] (ص نسبی) منسوب به ید.
دستی. منسوب به دست و متصرفی.
(ناظم الاطباء). دستی.
- صنایع یدی؛ صنایع دستی. آنچه از آلات
و ادوات مصنوعات به دست ساخته شود.
- عمل ...
دستی. منسوب به دست و متصرفی.
(ناظم الاطباء). دستی.
- صنایع یدی؛ صنایع دستی. آنچه از آلات
و ادوات مصنوعات به دست ساخته شود.
- عمل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ دا ] (ع اِ) لغتی است در ید.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). ید.
(تاج العروس) (ناظم الاطباء). و رجوع به ید
شود.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). ید.
(تاج العروس) (ناظم الاطباء). و رجوع به ید
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یُ / یَ / یِ دی ی ] (ع اِ) جِ ید، و
ایادی جمع الجمع آن است. (از منتهی الارب)
(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به
ید شود.
ایادی جمع الجمع آن است. (از منتهی الارب)
(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به
ید شود.