ız , iz - یز
ız , iz - یز maddesi sözlük listesi
یز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ ] (اِ) گیاهی خاردار که به تازی ثمام
گویند و آن را بر اطراف خیمه و دیگر جایها
گذارند تا مردمان و جانوران آمد شد نتوانند
نمود. (ناظم الاطباء). گیاهی باشد پرخار که بر
اطراف خیمه و جایگاهی نهند که ...
گویند و آن را بر اطراف خیمه و دیگر جایها
گذارند تا مردمان و جانوران آمد شد نتوانند
نمود. (ناظم الاطباء). گیاهی باشد پرخار که بر
اطراف خیمه و جایگاهی نهند که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یِ زُ ] (اِخ) هکاای دُ. جزیرهٔ بزرگی
است در شمال ژاپن دارای دو میلیون و
هفتصد هزار سکنه. شهرهای عمدهٔ آن هاکُ
داتِه و اُتارو است. (یادداشت مؤلف). رجوع به
یزو شود.
است در شمال ژاپن دارای دو میلیون و
هفتصد هزار سکنه. شهرهای عمدهٔ آن هاکُ
داتِه و اُتارو است. (یادداشت مؤلف). رجوع به
یزو شود.