hoşnud - خوشنود
hoşnud - خوشنود maddesi sözlük listesi
خوشنود Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خوَشْ / خُشْ ] (ص) قانع.
راضی. خرسند. (ناظم الاطباء):
بگیتی در از مرگ خوشنود کیست
که فرجام کارش نداند که چیست.فردوسی.
تو خواهی که من شاد و خوشنود باشم
به سه بوسهٔ خشک در ماهیانی.فرخی.
امیر گفت... من از وی ...
راضی. خرسند. (ناظم الاطباء):
بگیتی در از مرگ خوشنود کیست
که فرجام کارش نداند که چیست.فردوسی.
تو خواهی که من شاد و خوشنود باشم
به سه بوسهٔ خشک در ماهیانی.فرخی.
امیر گفت... من از وی ...