zülkarneyn - ذوالقرنین
zülkarneyn - ذوالقرنین maddesi sözlük listesi
ذوالقرنین Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) خداوند
دوشاخ. صاحب دوسر و در تحت عنوان
اسکندربن فیلفوس شرح حال اسکندر
مقدونی را ذکر کرده ایم. اینک برخی از
افسانه های شرقی را که راجع به او و لقب او
هست ذیلاً نقل میکنیم: بلعمی ...
دوشاخ. صاحب دوسر و در تحت عنوان
اسکندربن فیلفوس شرح حال اسکندر
مقدونی را ذکر کرده ایم. اینک برخی از
افسانه های شرقی را که راجع به او و لقب او
هست ذیلاً نقل میکنیم: بلعمی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) (حصن...) در
نزهة القلوب حمداللََّه مستوفی ص ۲۱۴ آمده
است: آب دجلهٔ بغداد از کوههای آمِد و
سلسله در حدود حصن ذوالقرنین برمیخیزد و
عیون فراوان با آن می پیوندد و بولایت روم و
ارمن میگذرد و ...
نزهة القلوب حمداللََّه مستوفی ص ۲۱۴ آمده
است: آب دجلهٔ بغداد از کوههای آمِد و
سلسله در حدود حصن ذوالقرنین برمیخیزد و
عیون فراوان با آن می پیوندد و بولایت روم و
ارمن میگذرد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) ابن ابی المظفر
حمدان بن ناصرالدوله ابومحمد الحسن بن
عبداللََّه بن حمدان التغلبی شاعر. مکنی به
ابی المطاع و ملقب به وجیه الدوله. ابن خلکان
گوید: ذکر جدّ وی ناصرالدوله را در حرف
حاء ...
حمدان بن ناصرالدوله ابومحمد الحسن بن
عبداللََّه بن حمدان التغلبی شاعر. مکنی به
ابی المطاع و ملقب به وجیه الدوله. ابن خلکان
گوید: ذکر جدّ وی ناصرالدوله را در حرف
حاء ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) (رباط...) در
تاریخ بیهقی این نام آمده است و ظاهراً نام
ناحییتی یا رباطی است. ( چ فیاض
ص ۲۳۳): پس بر جانب سیاه گرد کشید
(غازی اسفتکین) و تیزبراند، پاسی از شب
مانده ...
تاریخ بیهقی این نام آمده است و ظاهراً نام
ناحییتی یا رباطی است. ( چ فیاض
ص ۲۳۳): پس بر جانب سیاه گرد کشید
(غازی اسفتکین) و تیزبراند، پاسی از شب
مانده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) (سفر...) در
کشف الظنون (ج ۲ ص ۲۶) ردیف حرف سین
«سفر ذوالقرنین» بی توضیحی آمده است و
باز در ج ۱ ص ۴۳۳ ضمن کتب علم الحروف
و سیمیا هم «سفر ذوالقرنین» را نام ...
کشف الظنون (ج ۲ ص ۲۶) ردیف حرف سین
«سفر ذوالقرنین» بی توضیحی آمده است و
باز در ج ۱ ص ۴۳۳ ضمن کتب علم الحروف
و سیمیا هم «سفر ذوالقرنین» را نام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) شمربن
افریقیس بن ابرهةبن الرایش... و لقب او
ذوالقرنین بود و... گویند اسکندر رومی را
بدور جای رفتن بشمر مثل زده اند. و
ذوالقرنین نخست او را [ شمر را ] لقب بوده
است. (مجمل التواریخ ...
افریقیس بن ابرهةبن الرایش... و لقب او
ذوالقرنین بود و... گویند اسکندر رومی را
بدور جای رفتن بشمر مثل زده اند. و
ذوالقرنین نخست او را [ شمر را ] لقب بوده
است. (مجمل التواریخ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) لقب علی بن
ابیطالب علیه السلام. لقوله صلی اللََّه علیه و آله
و سلم: انّ لک فی الجنة بیتاً، و یروی کنزاً، و
انک لذوقرنیها. ای ذو طرفی الجنة، و ملکها
الاعظم، تسلک ملک جمیع ...
ابیطالب علیه السلام. لقوله صلی اللََّه علیه و آله
و سلم: انّ لک فی الجنة بیتاً، و یروی کنزاً، و
انک لذوقرنیها. ای ذو طرفی الجنة، و ملکها
الاعظم، تسلک ملک جمیع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) لقب عمروبن
مندر لخمی. (از المرصع ابن الاثیر).
مندر لخمی. (از المرصع ابن الاثیر).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) کتاب قرعة
ذوالقرنین. نام کتابی است در قرعة. (الفهرست
ابن الندیم).
ذوالقرنین. نام کتابی است در قرعة. (الفهرست
ابن الندیم).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) لقب منذربن
امرءالقیس بن نعمان، مکنی به ابن ماءالسماء،
هفدهمین از ملوک معد. و بلعمی در ترجمهٔ
تاریخ طبری گوید: و منذر را دو دشمن آمد
یکی از سوی مشرق و یکی از سوی مغرب و
با ...
امرءالقیس بن نعمان، مکنی به ابن ماءالسماء،
هفدهمین از ملوک معد. و بلعمی در ترجمهٔ
تاریخ طبری گوید: و منذر را دو دشمن آمد
یکی از سوی مشرق و یکی از سوی مغرب و
با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) لقب هرمس بن
میمون. (المرصع ابن اثیر الجزری).
میمون. (المرصع ابن اثیر الجزری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ذُلْ قَ نَ ] (اِخ) لقب باکوس
نیمه خدای شراب نزد یونانیان قدیم .
نیمه خدای شراب نزد یونانیان قدیم .
zülkarneyn - ذوالقرنین diğer yazımlar
Sıradaki maddeler