gerde - گرده
gerde - گرده maddesi sözlük listesi
گرده Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ دَ / دِ ] (اِ) هر چیز مدور گرد.
|| پارچهٔ زرد مدوری که یهودان بر کتف
جامهٔ خود دوزند بجهت امتیاز از مسلمانان
خصوصاً و آن را به عربی غیار خوانند.
(برهان) (آنندراج):
گرده بر ...
|| پارچهٔ زرد مدوری که یهودان بر کتف
جامهٔ خود دوزند بجهت امتیاز از مسلمانان
خصوصاً و آن را به عربی غیار خوانند.
(برهان) (آنندراج):
گرده بر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ دَ / دِ ] (اِ) عضو مخصوص.
(انجمن آرا). میان دو کتف که سنگینی کوله بر
روی آن افتد. میان دو شانه. پائین گردن از
پشت.
- کار از گردهٔ کسی کشیدن؛ بنفع خود او را
بکار واداشتن.
...
(انجمن آرا). میان دو کتف که سنگینی کوله بر
روی آن افتد. میان دو شانه. پائین گردن از
پشت.
- کار از گردهٔ کسی کشیدن؛ بنفع خود او را
بکار واداشتن.
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ دَ / دِ ] (اِ) (از: گرد (به فتح) +ه،
پسوند نسبت). (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین).
خاکهٔ نقاشان باشد و آن زغال سوده است که
در پارچه بسته اند و بر کاغذهای سوزن زده
طراحی کرده مالند تا ...
پسوند نسبت). (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین).
خاکهٔ نقاشان باشد و آن زغال سوده است که
در پارچه بسته اند و بر کاغذهای سوزن زده
طراحی کرده مالند تا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ دَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
بخش نمین شهرستان اردبیل، واقع در
۲۵هزارگزی شمال خاوری اردبیل و
۳هزارگزی شوسهٔ اردبیل به آستارا. هوای آن
معتدل است و ۶۴۹ تن سکنه دارد. آب آنجا
از چشمه تأمین می شود. محصول ...
بخش نمین شهرستان اردبیل، واقع در
۲۵هزارگزی شمال خاوری اردبیل و
۳هزارگزی شوسهٔ اردبیل به آستارا. هوای آن
معتدل است و ۶۴۹ تن سکنه دارد. آب آنجا
از چشمه تأمین می شود. محصول ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ دَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
حومهٔ بخش اصطهبانات شهرستان فسا، واقع
در ۱۲۰۰۰گزی باختر اصطهبانات و
۲۰۰۰گزی شوسهٔ فسا به اصطهبانات. هوای
آن معتدل و دارای ۳۸۰ تن جمعیت است. آب
آنجا از چشمه تأمین میشود. ...
حومهٔ بخش اصطهبانات شهرستان فسا، واقع
در ۱۲۰۰۰گزی باختر اصطهبانات و
۲۰۰۰گزی شوسهٔ فسا به اصطهبانات. هوای
آن معتدل و دارای ۳۸۰ تن جمعیت است. آب
آنجا از چشمه تأمین میشود. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گِ دِ) [ په . ] (ص مر.) 1 - هرچیز گرد و مدور مانند: نان . 2 - نوعی برنج .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گُ دِ) (اِ.) 1 - شانه ، دوش . 2 - کلیه . ؛بر ~ی کسی سوار شدن کنایه از: اراده و
اختیار او را به دست گرفتن .
اختیار او را به دست گرفتن .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گَ دِ) (اِمر.) 1 - طرح یا تصویری که از طرح یا تصویر دیگری کپیه کنند. 2 - پودر،
گردی که زنان برای بزک مورد استفاده قرار می دادند.
گردی که زنان برای بزک مورد استفاده قرار می دادند.