şeran - شران
şeran - شران maddesi sözlük listesi
شران Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ / شِ رْ را ] (نف) پیاپی ریزنده و
روان. (برهان) (آنندراج). روان و
پیاپی ریزنده. (ناظم الاطباء).
- باران شران؛ به اعتبار پیاپی ریختن و به
این معنی به کسر «ش» هم آمده است و ...
روان. (برهان) (آنندراج). روان و
پیاپی ریزنده. (ناظم الاطباء).
- باران شران؛ به اعتبار پیاپی ریختن و به
این معنی به کسر «ش» هم آمده است و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رْ را ] (ع اِ) جانوری است که به
پشه ماند. شرانة، یکی آن، یا آن مگس ریزه
است که در شبانگاه پدید آید. (از منتهی
الارب) (از ناظم الاطباء). || (اِمص) ...
پشه ماند. شرانة، یکی آن، یا آن مگس ریزه
است که در شبانگاه پدید آید. (از منتهی
الارب) (از ناظم الاطباء). || (اِمص) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شِ رْ را ] (اِخ) شهر مهم ساتراپی
مزپتامی (بین النهرین امروزی) و امروز
معروف به حران است که بواسطهٔ عبور
حضرت ابراهیم و شکست کراسوس معروف
شده.
مزپتامی (بین النهرین امروزی) و امروز
معروف به حران است که بواسطهٔ عبور
حضرت ابراهیم و شکست کراسوس معروف
شده.