berdiyye - بردی
berdiyye - بردی maddesi sözlük listesi
بردی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ دی ی ] (ع اِ) نباتی است که در
آب روید و در مصر از آن کاغذ سازند. (منتهی
الارب). پیزر. لوخ. (بحر الجواهر). و بعربی
حلفا می گویند و در اصفهان آن گیاه را پیزر
می گویند ...
آب روید و در مصر از آن کاغذ سازند. (منتهی
الارب). پیزر. لوخ. (بحر الجواهر). و بعربی
حلفا می گویند و در اصفهان آن گیاه را پیزر
می گویند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ دی ی ] (ع اِ) خرمایی است
نیکو. (منتهی الارب). قسمی از بهترین خرما.
(از اقرب الموارد). نوعی از خرمای لطیف که
آنرا سنگ اشکنک نیز گویند. (آنندراج).
خرمای نیک. (مهذب الاسماء). || ظروفی
سنگی. ...
نیکو. (منتهی الارب). قسمی از بهترین خرما.
(از اقرب الموارد). نوعی از خرمای لطیف که
آنرا سنگ اشکنک نیز گویند. (آنندراج).
خرمای نیک. (مهذب الاسماء). || ظروفی
سنگی. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ رَ ] (اِ) گونه ایست از آب آوردن
چشم : و اختلاف که اندرین لون [ لون
چشم آب آورده ] افتد چنان باشد که بعضی
به لون هوا باشد و بعضی به ...
چشم : و اختلاف که اندرین لون [ لون
چشم آب آورده ] افتد چنان باشد که بعضی
به لون هوا باشد و بعضی به ...