ın - آن
ın - آن maddesi sözlük listesi
آن Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
sezon
Arapça - Türkçe sözlük
آن
sezon
Anlamı: mevsim
Farsça - Türkçe sözlük
o
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
آن [مفرد]: وقت، حين "جاءوا في آن واحد- يستحيل على المرء أن يُوجد في مكانين معًا في آن واحد [مثل أجنبيّ]: "| في آنٍ واحد: في الوقت نفسه- مِنْ آنٍ إلى آنٍ/ مِنْ آنٍ إلى آخر/ ما بين آنٍ وآخر: من وقت إلى آخر.
• الآن: ظرف للوقت الحاضر مبنيّ على الفتح "{قَالُوا الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ}"| إلى الآن/ حتى الآن: إلى أو حتى هذا الوقت- مِن الآن فصاعدًا: ابتداء من اليوم إلى ما بعده في المستقبل.
• آنئذٍ: في ذلك الوقت.
• آنذاك: آنئذٍ؛ في ذلك الوقت.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
آنَ يَئين، إِنْ، أَيْنًا، فهو آين
• آن الأذانُ: حان "ألم يئِنْ لك أن تقوم بواجبك نحو وطنك- أما آن لنا أن نكون أسيادَ أنفسِنا؟!".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ضمیر، ص) اسم اشاره بدور، چنانکه
«این» اسم اشاره به نزدیک است. ج، آنان،
آنها. و گویند آنان مخصوص بذوی الروح و
آنها در غیر ذوی الروح و هم در ذوی الروح
مستعمل است :
نزد آن شاه زمین کردش پیام
داروئی ...
«این» اسم اشاره به نزدیک است. ج، آنان،
آنها. و گویند آنان مخصوص بذوی الروح و
آنها در غیر ذوی الروح و هم در ذوی الروح
مستعمل است :
نزد آن شاه زمین کردش پیام
داروئی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حرف اضافه) بنا بگفتهٔ صاحب
مجمل التواریخ این کلمه در قدیم معنی «از»
میداده است: بر سر حد پارس شهری بنا کرد
به آن ایمدگواد نام کرد و آن است که اکنون
ارغان خوانند و معنی چنان است، که از ایمد
بهتر است ...
مجمل التواریخ این کلمه در قدیم معنی «از»
میداده است: بر سر حد پارس شهری بنا کرد
به آن ایمدگواد نام کرد و آن است که اکنون
ارغان خوانند و معنی چنان است، که از ایمد
بهتر است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ ] (ضمیر ملکی) مالِ. متعلق به. از
ملک. و گاهی ازآنِ و زآنِ گویند: اسبی
بود آنِ منذر اشقر. (ترجمهٔ طبری بلعمی). و
همهٔ گوسفندان دیگر ازآنِ حیّ، خشک بود.
(ترجمهٔ طبری بلعمی). خاتون کث،
دیمعان کث، دو شهرک ...
ملک. و گاهی ازآنِ و زآنِ گویند: اسبی
بود آنِ منذر اشقر. (ترجمهٔ طبری بلعمی). و
همهٔ گوسفندان دیگر ازآنِ حیّ، خشک بود.
(ترجمهٔ طبری بلعمی). خاتون کث،
دیمعان کث، دو شهرک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) وقت. هنگام. لحظه ای که در آنی.
دَم. وقت حاضر، متوسط میان ماضی و
مستقبل. اندک زمان. ج، آنات: در یک آن. آن
به آن.
دَم. وقت حاضر، متوسط میان ماضی و
مستقبل. اندک زمان. ج، آنات: در یک آن. آن
به آن.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع پسوند) ـان. علامت تثنیه در حال
رفع: اَبَوان. توأمان. شِعْرَیان. فرقدان.
مَلَوان :
شده شِعْرَیانش چو دو چشم مجنون
شده فرقدانش چو دو خد لیلی.منوچهری.
چو پاسی از شب دیرنده بگذشت
برآمد شِعْرَیان از کوه موصل.منوچهری.
ای نیاموخته ادب زَ ابوان
ادب ...
رفع: اَبَوان. توأمان. شِعْرَیان. فرقدان.
مَلَوان :
شده شِعْرَیانش چو دو چشم مجنون
شده فرقدانش چو دو خد لیلی.منوچهری.
چو پاسی از شب دیرنده بگذشت
برآمد شِعْرَیان از کوه موصل.منوچهری.
ای نیاموخته ادب زَ ابوان
ادب ...