baruk - بروق
baruk - بروق maddesi sözlük listesi
بروق Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
الوسيط
(البَرْوَق): ما يكسو الأرضَ من أوّل خُضرة النبات. و- جنس نبات من فصيلة الزَّنْبَقِيَّات. (ج) بَراوقُ.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
بُروق [مفرد]: مصدر برَقَ.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ع ص) بارق. مبرق: ناقة بروق؛
ناقه که دم بلند کند که آبستنی نماید و آبستن
نباشد. (از منتهی الارب). و رجوع به بارق و
مبرق شود.
ناقه که دم بلند کند که آبستنی نماید و آبستن
نباشد. (از منتهی الارب). و رجوع به بارق و
مبرق شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ رْ وَ ] (ع اِ) گیاهی است که هرگاه
ابر بیند سبز گردد. (از منتهی الارب). درخت
ضعیفی است که گویند هرگاه آسمان ابری
شود سبز میگردد بدون اینکه باران ببارد.
واحد آن بروقة. (از اقرب الموارد). ...
ابر بیند سبز گردد. (از منتهی الارب). درخت
ضعیفی است که گویند هرگاه آسمان ابری
شود سبز میگردد بدون اینکه باران ببارد.
واحد آن بروقة. (از اقرب الموارد). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ ] (ع مص) درفشیدن و برق
آوردن آسمان. (از منتهی الارب). درخشیدن.
(تاج المصادر بیهقی). درفشیدن. (دهار).
آشکار شدن برق در آسمان. (از اقرب
الموارد). بَرقان. و رجوع به برقان شود.
|| ظاهر شدن و آشکار ...
آوردن آسمان. (از منتهی الارب). درخشیدن.
(تاج المصادر بیهقی). درفشیدن. (دهار).
آشکار شدن برق در آسمان. (از اقرب
الموارد). بَرقان. و رجوع به برقان شود.
|| ظاهر شدن و آشکار ...