edram - ادرم
edram - ادرم maddesi sözlük listesi
ادرم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ رَ ] (ع ص) برابر. هموار. جای
هموار. (مؤید الفضلاء). || فراخ.
|| مرد که دندان ندارد. آنکه دندان او
ریزیده باشد. آنکه دندان ندارد. (مهذب
الاسماء). دندان ریزیده. (تاج ...
هموار. (مؤید الفضلاء). || فراخ.
|| مرد که دندان ندارد. آنکه دندان او
ریزیده باشد. آنکه دندان ندارد. (مهذب
الاسماء). دندان ریزیده. (تاج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ رَ ] (اِ) نمدزین بود. (نسخه ای از
لغت نامهٔ اسدی). نمدزین بود یعنی یرمه .
(نسخه ای از لغت نامهٔ اسدی). نمدزین و آنرا
آدرم و ادرمه نیز گویند. (جهانگیری). نمدزین
و تکلتوی اسب. (برهان قاطع): جَدیّة ...
لغت نامهٔ اسدی). نمدزین بود یعنی یرمه .
(نسخه ای از لغت نامهٔ اسدی). نمدزین و آنرا
آدرم و ادرمه نیز گویند. (جهانگیری). نمدزین
و تکلتوی اسب. (برهان قاطع): جَدیّة ...