nüvend - نوند
nüvend - نوند maddesi sözlük listesi
نوند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ وَ ] (اِ) اسب. (لغت فرس اسدی)
(صحاح الفرس) (جهانگیری) (برهان قاطع)
(ناظم الاطباء). اسب تیزرفتار. (غیاث
اللغات). اسب تندرو. (آنندراج) (انجمن آرا).
فرس. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). اسب
تیزفهم بادپای بزین. تکاور. باره. بارگی.
(اوبهی). اسب و استر تیزرو خصوصاً. ...
(صحاح الفرس) (جهانگیری) (برهان قاطع)
(ناظم الاطباء). اسب تیزرفتار. (غیاث
اللغات). اسب تندرو. (آنندراج) (انجمن آرا).
فرس. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). اسب
تیزفهم بادپای بزین. تکاور. باره. بارگی.
(اوبهی). اسب و استر تیزرو خصوصاً. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ وَ ] (اِخ) نام مکانی که آتشکدهٔ
برزین در آنجا بود. (برهان قاطع) (از
انجمن آرا):
بجائی کجا نام او بد نوند
بدو اندرون کاخهای بلند،
کجا آذر بر زبر زین کنون
بدانجا فروزد همی رهنمون.فردوسی.
|| نام ...
برزین در آنجا بود. (برهان قاطع) (از
انجمن آرا):
بجائی کجا نام او بد نوند
بدو اندرون کاخهای بلند،
کجا آذر بر زبر زین کنون
بدانجا فروزد همی رهنمون.فردوسی.
|| نام ...