Havran - حوران
Havran - حوران maddesi sözlük listesi
حوران Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص، اِ) جِ حور که در فارسی مفرد
استعمال شود:
شدند آن روضهٔ حوران دلکش
بصحرایی چو مینو خرم و خوش.نظامی.
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است.
سعدی.
حوران بهشتی که دل خلق ستانند
هرگز نستانند ...
استعمال شود:
شدند آن روضهٔ حوران دلکش
بصحرایی چو مینو خرم و خوش.نظامی.
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است.
سعدی.
حوران بهشتی که دل خلق ستانند
هرگز نستانند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) حیران. جِ حائر. (منتهی
الارب). رجوع به حائر شود. || جِ حُواره.
بچهٔ ناقه همین که بزاید یا آنکه از شیر بازشده
باشد. (آنندراج) (منتهی الارب). جِ حَوَر.
(منتهی الارب). رجوع به حور شود.
الارب). رجوع به حائر شود. || جِ حُواره.
بچهٔ ناقه همین که بزاید یا آنکه از شیر بازشده
باشد. (آنندراج) (منتهی الارب). جِ حَوَر.
(منتهی الارب). رجوع به حور شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (رومی، اِ) طرخون و آن
سبزیی است که خوردن آن ذائقه را ببرد و قطع
شهوت باه کند. (آنندراج) (برهان قاطع).
|| پوست فیل. (اقرب الموارد). پوست پیل.
(منتهی الارب).
سبزیی است که خوردن آن ذائقه را ببرد و قطع
شهوت باه کند. (آنندراج) (برهان قاطع).
|| پوست فیل. (اقرب الموارد). پوست پیل.
(منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (اِخ) شهری است به دمشق.
(منتهی الارب). نام ناحیتی است نزدیک
دمشق در راه دمشق و حجاز. (ابن بطوطه).
ناحیهٔ بزرگی است از اعمال دمشق در جانب
قبله مشتمل بر قراء و مزارع بسیار. قصبهٔ این
ناحیه را ...
(منتهی الارب). نام ناحیتی است نزدیک
دمشق در راه دمشق و حجاز. (ابن بطوطه).
ناحیهٔ بزرگی است از اعمال دمشق در جانب
قبله مشتمل بر قراء و مزارع بسیار. قصبهٔ این
ناحیه را ...