Zam - زام
Zam - زام maddesi sözlük listesi
زام Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
زامَ يزوم، زُمْ، زَوْمًا، فهو زائم
• زامَ الشَّخصُ: نظر غاضبًا مغمغمًا بكلام لا يبين "انطلق وهو يزوم بعد أن نهَره صاحبُ العمل".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) چهاریک از هر چیز: زام من النهار؛
چهاریک از روز. (اقرب الموارد) (ناظم
الاطباء).
چهاریک از روز. (اقرب الموارد) (ناظم
الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام شهری بوده از ولایات شادیاخ
که اکنون به نیشابور مشهور شده و زام را
معرب کرده جام خواندند و بدین نام معرب
معروف است و شارح قاموس و سمعانی و
حمویه چنین نوشته اند و شیخ احمد جامی
شهیر ...
که اکنون به نیشابور مشهور شده و زام را
معرب کرده جام خواندند و بدین نام معرب
معروف است و شارح قاموس و سمعانی و
حمویه چنین نوشته اند و شیخ احمد جامی
شهیر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دره ای است در هندوستان که
سلطان محمود غزنوی در آن شکار میکرد.
گویند در یک روز سیصد و سی و سه گرگ در
آن دره گرفتند. (برهان قاطع). دره ای است در
هندوستان، سلطان محمود غزنوی در آن
شکار بسیار ...
سلطان محمود غزنوی در آن شکار میکرد.
گویند در یک روز سیصد و سی و سه گرگ در
آن دره گرفتند. (برهان قاطع). دره ای است در
هندوستان، سلطان محمود غزنوی در آن
شکار بسیار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زام م ] (ع ص) از زمّ (فعل مضاعف) شتر
که بینی خود را از رنج درد بلند کند.
|| مردی که سر خود را بلند کند. گرگ که
سر گوسفند را ...
که بینی خود را از رنج درد بلند کند.
|| مردی که سر خود را بلند کند. گرگ که
سر گوسفند را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زام م ] (اِخ) لقب سعدبن ابی خلف مولای
بنی زهرةبن کلاب کوفی است و در بعضی
نسخ وی را زارم ضبط کرده اند. نجاشی گوید:
وی ثقه و اهل کوفه بوده و از ابی عبداللََّه (جعفر
الصادق) و ابی ...
بنی زهرةبن کلاب کوفی است و در بعضی
نسخ وی را زارم ضبط کرده اند. نجاشی گوید:
وی ثقه و اهل کوفه بوده و از ابی عبداللََّه (جعفر
الصادق) و ابی ...
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
زامّ: مُقَلّص، قابِض، عَقُول
constrictive, contractile, constringent; astringent, styptic, puckery
Zam - زام diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler