Servan - سروان
Servan - سروان maddesi sözlük listesi
سروان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ رْ ] (اِ مرکب) مخفف ساروان
که بمعنی ساربان و شتربان باشد. (آنندراج).
|| رئیس. سرور. || افسر ارتش بالاتر از
ستوان یکم و پائین تر از سرگرد. سلطان.
(فرهنگ فارسی معین).
که بمعنی ساربان و شتربان باشد. (آنندراج).
|| رئیس. سرور. || افسر ارتش بالاتر از
ستوان یکم و پائین تر از سرگرد. سلطان.
(فرهنگ فارسی معین).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ رْ ] (اِخ) شهرکی است [ از
حدود خراسان ] و او را ناحیتی خرد است
که الین خوانند و گرمسیر است. و اندر وی
خرما خیزد و جایی استوار است. (حدود
العالم). شهرکی از اعمال سیستان. در این ...
حدود خراسان ] و او را ناحیتی خرد است
که الین خوانند و گرمسیر است. و اندر وی
خرما خیزد و جایی استوار است. (حدود
العالم). شهرکی از اعمال سیستان. در این ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(سَ) (اِ.) افسری که دارای درجة بالاتر از ستوان و پایین تر از سرگرد است و
فرماندهی یک گروهان را بر عهده دارد.
فرماندهی یک گروهان را بر عهده دارد.