bazmande - بازمانده
bazmande - بازمانده maddesi sözlük listesi
بازمانده Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ / دِ ] (ن مف مرکب) وارث.
باقی ماندهٔ پس از مرگ کسی. (ناظم الاطباء).
خلف. ج، بازماندگان، اخلاف. اولاد.
ورثه : یا ملک من شود در
بازماندهٔ عمرم... از ملک من بیرون است.
(تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۳۱۸). من ...
باقی ماندهٔ پس از مرگ کسی. (ناظم الاطباء).
خلف. ج، بازماندگان، اخلاف. اولاد.
ورثه : یا ملک من شود در
بازماندهٔ عمرم... از ملک من بیرون است.
(تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۳۱۸). من ...