Edrab - اطراب
Edrab - اطراب maddesi sözlük listesi
اطراب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع اِ) بصیغهٔ جمع، نقاوهٔ
ریاحین. (از اقرب الموارد). خیار و برگزیدهٔ
ریاحین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
ریاحین. (از اقرب الموارد). خیار و برگزیدهٔ
ریاحین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع اِ) جِ طَرَب، بمعانی فرح،
حزن (از اضداد)، یا خفتی که بهنگام شدت
فرح یا حزن روی دهد، یا آمدن شادی و رفتن
اندوه. صاحب قاموس گوید: تخصیص آن به
فرح وهم است.
حزن (از اضداد)، یا خفتی که بهنگام شدت
فرح یا حزن روی دهد، یا آمدن شادی و رفتن
اندوه. صاحب قاموس گوید: تخصیص آن به
فرح وهم است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) بطرب آوردن. (از
اقرب الموارد) (مجمل اللغة) (زوزنی). بطرب
درآوردن. (تاج المصادر بیهقی). در طرب
آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
(آنندراج). بشادی آوردن. شاد گردانیدن.
تطریب. تطرب. (اقرب الموارد) (متن اللغة).
رجوع به دو مصدر مذکور شود.
...
اقرب الموارد) (مجمل اللغة) (زوزنی). بطرب
درآوردن. (تاج المصادر بیهقی). در طرب
آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
(آنندراج). بشادی آوردن. شاد گردانیدن.
تطریب. تطرب. (اقرب الموارد) (متن اللغة).
رجوع به دو مصدر مذکور شود.
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) کسی را به طرب آوردن . 2 - (مص ل .) سرود گفتن .