اسا
اسا maddesi sözlük listesi
اسا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِ) خمیازه و دهان دره باشد و آن
بسبب خواب یا خمار یا کاهلی بهم رسد.
(برهان). آنکه دهن از هم باز شود بجمع
فضلات در اجزاء یا از غلبهٔ خواب. (مؤید
الفضلاء). گشاده شدن دهان باشد بسبب ...
بسبب خواب یا خمار یا کاهلی بهم رسد.
(برهان). آنکه دهن از هم باز شود بجمع
فضلات در اجزاء یا از غلبهٔ خواب. (مؤید
الفضلاء). گشاده شدن دهان باشد بسبب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع مص) دوا کردن: اسا الجرح؛ دوا
کرد زخم را. (منتهی الارب). || اصلاح
کردن: اسا بین القوم؛ اصلاح کرد میان قوم.
(منتهی الارب). || اندوهگین شدن بر و به:
اسا علیه ...
کرد زخم را. (منتهی الارب). || اصلاح
کردن: اسا بین القوم؛ اصلاح کرد میان قوم.
(منتهی الارب). || اندوهگین شدن بر و به:
اسا علیه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) یکی از قلاع حصینهٔ هند که آنرا
یمین الدوله محمودبن سبکتکین بسال ۴۰۷
هـ . ق. بگشود و صاحب آن جندپال نام داشت
چون محمود بقلعه درآمد و بفرمود تا آنرا
خراب کردند. (ضمیمهٔ معجم البلدان).
یمین الدوله محمودبن سبکتکین بسال ۴۰۷
هـ . ق. بگشود و صاحب آن جندپال نام داشت
چون محمود بقلعه درآمد و بفرمود تا آنرا
خراب کردند. (ضمیمهٔ معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (اِخ) کوهی در تِسالی و این کوه نزد
شعرا شهرت دارد و امروزه آنرا کیسوو نامند.
و رجوع به پِلیون شود.
شعرا شهرت دارد و امروزه آنرا کیسوو نامند.
و رجوع به پِلیون شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (اِخ) کاردینال آرنو د... سیاستمدار
فرانسوی، مولد لارُک مانیوآک، قرب اُش،
سفیر هانری چهارم در روم. نامه هائی گران بها
از وی بجا مانده است. (۱۵۳۶ -۱۶۰۴م.).
فرانسوی، مولد لارُک مانیوآک، قرب اُش،
سفیر هانری چهارم در روم. نامه هائی گران بها
از وی بجا مانده است. (۱۵۳۶ -۱۶۰۴م.).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن ابنا (یا ابیا) از احفاد سلیمان.
او چهل ویک سال پیغمبری داشت. رجوع به
فهرست مجمل التواریخ و القصص شود.
خوندمیر نیز گوید: ابنا در میان بنی اسرائیل
لوای ریاست افراشته در میان سبط ابن یامین
و ...
او چهل ویک سال پیغمبری داشت. رجوع به
فهرست مجمل التواریخ و القصص شود.
خوندمیر نیز گوید: ابنا در میان بنی اسرائیل
لوای ریاست افراشته در میان سبط ابن یامین
و ...