منصور
منصور maddesi sözlük listesi
منصور Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
başarılı; galip; muzaffer; utkulu
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع ص) نصرت یافته.
(مهذب الاسماء). نصرت و یاری داده شده.
(آنندراج). یاری کرده شده و نصرت کرده شده.
و حمایت شده و پناه داده شده از جانب خداوند
عالم. (ناظم الاطباء): {/Bفَلاََ یُسْرِفْ فِی
اَلْقَتْلِ إِنَّهُ کََانَ ...
(مهذب الاسماء). نصرت و یاری داده شده.
(آنندراج). یاری کرده شده و نصرت کرده شده.
و حمایت شده و پناه داده شده از جانب خداوند
عالم. (ناظم الاطباء): {/Bفَلاََ یُسْرِفْ فِی
اَلْقَتْلِ إِنَّهُ کََانَ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) دهی از دهستان خرقان
است که در بخش آوج شهرستان قزوین واقع
است و ۷۷۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱).
است که در بخش آوج شهرستان قزوین واقع
است و ۷۷۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) لقب امام قائم منتظر مهدی
(ع). (منتهی الارب) (یادداشت مرحوم
دهخدا).
(ع). (منتهی الارب) (یادداشت مرحوم
دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) نام پدر حسین حلاج
صوفی مشهور است که خود حسین حلاج نیز
به همین نام شهرت یافته است :
اگر منصور می گفتی اناالحق روی او دیدی
بماند شرمسار از وی ز بسطامی ز سنجانی.
؟ (از ...
صوفی مشهور است که خود حسین حلاج نیز
به همین نام شهرت یافته است :
اگر منصور می گفتی اناالحق روی او دیدی
بماند شرمسار از وی ز بسطامی ز سنجانی.
؟ (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) بنا به روایتی نام ابوالقاسم
فردوسی است. رجوع به تاریخ ادبیات صفا
ج ۱ ص ۴۶۱ و فردوسی شود.
فردوسی است. رجوع به تاریخ ادبیات صفا
ج ۱ ص ۴۶۱ و فردوسی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) رجوع به غیاث الدین
منصوربن (میر) صدرالدین محمد و
روضات الجنات ص ۶۶۸ شود.
منصوربن (میر) صدرالدین محمد و
روضات الجنات ص ۶۶۸ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) رجوع به شمس الدین
(شمس اوزجندی) و لباب الالباب چ سعید
نفیسی ص ۱۶۵ شود.
(شمس اوزجندی) و لباب الالباب چ سعید
نفیسی ص ۱۶۵ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) چهارمین و آخرین از
بنی مروان در دیار بکر (۴۷۲-۴۸۹ هـ . ق.).
(یادداشت مرحوم دهخدا).
بنی مروان در دیار بکر (۴۷۲-۴۸۹ هـ . ق.).
(یادداشت مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) چهاردهمین و آخرین از
ائمهٔ صنعا در حدود ۱۱۹۰ هـ . ق. (یادداشت
مرحوم دهخدا).
ائمهٔ صنعا در حدود ۱۱۹۰ هـ . ق. (یادداشت
مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) ابن ابی الاسود از متکلمین
زیدیه است. (ابن الندیم) (یادداشت مرحوم
دهخدا).
زیدیه است. (ابن الندیم) (یادداشت مرحوم
دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) ابن ابی الحسین محمد.
رجوع به ابوالقاسم منصوربن ابی الحسین
محمد شود.
رجوع به ابوالقاسم منصوربن ابی الحسین
محمد شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) ابن احمد عراقی، مکنی به
ابونصر از مشایخ قرن چهارم است. او راست
اشاره فی القراآت العشر. (یادداشت مرحوم
دهخدا).
ابونصر از مشایخ قرن چهارم است. او راست
اشاره فی القراآت العشر. (یادداشت مرحوم
دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) ابن اسحاق بن احمدبن اسد
سامانی، مکنی به ابوصالح. رجوع به ابوصالح
شود.
سامانی، مکنی به ابوصالح. رجوع به ابوصالح
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) ابن اسماعیل بن
عمرالتمیمی المضری الضریر، مکنی به
ابوالحسن فقیه شافعی، ادیب و شاعر نیکو
سخن (متوفی به سال ۳۰۶ هـ . ق.) اصل وی از
رأس العین است. به مصر سفر کرد و در
همانجا درگذشت. او ...
عمرالتمیمی المضری الضریر، مکنی به
ابوالحسن فقیه شافعی، ادیب و شاعر نیکو
سخن (متوفی به سال ۳۰۶ هـ . ق.) اصل وی از
رأس العین است. به مصر سفر کرد و در
همانجا درگذشت. او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) ابن حسین الآبی الوزیر،
مکنی به ابوسعید از مردم آوه نزدیک ساوه
مصاحب صاحب بن عباد متولی اعمال جلیله
و وزیر مجدالدوله. او ادیب و شاعر بود. او
راست: کتاب نثرالدرر و تاریخ ری و جز آن.
(از ...
مکنی به ابوسعید از مردم آوه نزدیک ساوه
مصاحب صاحب بن عباد متولی اعمال جلیله
و وزیر مجدالدوله. او ادیب و شاعر بود. او
راست: کتاب نثرالدرر و تاریخ ری و جز آن.
(از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) ابن داراسب شیرازی،
مکنی به ابوالفتح. القائم بامراللََّه عباسی او را به
وزارت برگزید و به امین الدوله و مجدالوزراء
ملقب ساخت. تقرب وی در پیش خلیفه به
درجه ای انجامید که عمیدالملک کندری وزیر
طغرل سلجوقی ...
مکنی به ابوالفتح. القائم بامراللََّه عباسی او را به
وزارت برگزید و به امین الدوله و مجدالوزراء
ملقب ساخت. تقرب وی در پیش خلیفه به
درجه ای انجامید که عمیدالملک کندری وزیر
طغرل سلجوقی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) ابن سرجون بن منصور
کاتب معاویه و بعضی دیگر از آل ابی سفیان و
متولی دیوان خراج به زبان و نسق رومی بود.
(یادداشت مرحوم دهخدا).
کاتب معاویه و بعضی دیگر از آل ابی سفیان و
متولی دیوان خراج به زبان و نسق رومی بود.
(یادداشت مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) ابن سعیدبن احمدبن حسن،
مکنی به ابونصر. او راست تاج المعانی فی
تفسیر السبع المثانی که به سال ۳۵۳ هـ . ق.
تألیف کرده است. (از کشف الظنون).
مکنی به ابونصر. او راست تاج المعانی فی
تفسیر السبع المثانی که به سال ۳۵۳ هـ . ق.
تألیف کرده است. (از کشف الظنون).