قو
قو maddesi sözlük listesi
قو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
kuğu
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ / قُو ] (اِ) رکوی سوخته و پنبه و
صحیح بیخ درختی است که پر ملایم باشد و
آتش چخماق در آن زود گیرد. (آنندراج).
رکو و پنبهٔ نیم سوخته. (ناظم الاطباء).
چوب پنبه ای که در آتش روشن کردن با
چقماق ...
صحیح بیخ درختی است که پر ملایم باشد و
آتش چخماق در آن زود گیرد. (آنندراج).
رکو و پنبهٔ نیم سوخته. (ناظم الاطباء).
چوب پنبه ای که در آتش روشن کردن با
چقماق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پرنده ای است از جنس مرغابی که
گردن دراز و پرهای نرم و لطیف برنگ سیاه و
سفید دارد و در آب شنا میکند. در نرمی و
لطافت به پرهای آن مثال زنند. این پرنده را
جویینه نیز گویند. (ناظم الاطباء).
غاز ...
گردن دراز و پرهای نرم و لطیف برنگ سیاه و
سفید دارد و در آب شنا میکند. در نرمی و
لطافت به پرهای آن مثال زنند. این پرنده را
جویینه نیز گویند. (ناظم الاطباء).
غاز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ وو ] (اِخ) وادیی است در عقیق.
شنفری دربارهٔ آن اشعاری دارد. رجوع به
عیون الاخبار ج ۴ ص ۷۹ شود.
شنفری دربارهٔ آن اشعاری دارد. رجوع به
عیون الاخبار ج ۴ ص ۷۹ شود.