سلامی
سلامی maddesi sözlük listesi
سلامی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ می ی ] (ص نسبی) نسبتی
است به بغداد (مدینة السلام). (وفیات
الاعیان ج ۲ صص ۶۳ -۶۴) (الانساب
سمعانی).
است به بغداد (مدینة السلام). (وفیات
الاعیان ج ۲ صص ۶۳ -۶۴) (الانساب
سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ / سِ ] (اِ) هدیه و پیش کشی
که بشخص بزرگ میدهند. (ناظم الاطباء).
|| سلامانه. (آنندراج). || پول مساعده و
پیشکی. || وجه پیشکی که کشاورز
بحاکم میدهد برای گرفتن ...
که بشخص بزرگ میدهند. (ناظم الاطباء).
|| سلامانه. (آنندراج). || پول مساعده و
پیشکی. || وجه پیشکی که کشاورز
بحاکم میدهد برای گرفتن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ ما ] (ع اِ) استخوان سپل شتر.
|| استخوان انگشت دست و پا. ج،
سلامیات. (منتهی الارب) (آنندراج).
استخوان انگشت. (مهذب الاسماء). || باد
جنوب. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| استخوان انگشت دست و پا. ج،
سلامیات. (منتهی الارب) (آنندراج).
استخوان انگشت. (مهذب الاسماء). || باد
جنوب. (منتهی الارب) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) قصبه مرکز دهستان
بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت
حیدریه، دارای ۱۱۱۳ تن سکنه است. آب
آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات،
پنبه، زیره است. شغل اهالی زراعت و
کرباس بافی دارای دبستان است. از ...
بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت
حیدریه، دارای ۱۱۱۳ تن سکنه است. آب
آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات،
پنبه، زیره است. شغل اهالی زراعت و
کرباس بافی دارای دبستان است. از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) مولانا سلامی از جمله
شعرای سلطان یعقوب خان است و مردی
سلامت دوست و طبیعت او خوبست و این
مطلع از اوست:
ز تیرت گر شکایت کردم ای یار
دلم پر بود از او معذور میدار.
(مجالس النفایس ...
شعرای سلطان یعقوب خان است و مردی
سلامت دوست و طبیعت او خوبست و این
مطلع از اوست:
ز تیرت گر شکایت کردم ای یار
دلم پر بود از او معذور میدار.
(مجالس النفایس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) مولانا سلامی از اردبیل
است پسر صدرالدین خان معصوم بیک بود
و بتقطیع؟ و نزاکت بیشتر میل داشت تا به
روستایی. با کمال آرایش در حاشیهٔ مجالس
شعرا حضور می یافت شعر میخواند. از قضا
روزی با ...
است پسر صدرالدین خان معصوم بیک بود
و بتقطیع؟ و نزاکت بیشتر میل داشت تا به
روستایی. با کمال آرایش در حاشیهٔ مجالس
شعرا حضور می یافت شعر میخواند. از قضا
روزی با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ می ی ] (اِخ) از اهل بطحیه به
عربی شعر میگفته دیوان او نزدیک دویست
ورقه است. (ابن الندیم).
عربی شعر میگفته دیوان او نزدیک دویست
ورقه است. (ابن الندیم).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) ابوالفضل محمدبن
احمد معروف به حاکم الشهید وی از ۳۳۱ تا
۳۳۵ هـ .ق. وزارت نوح بن نصر سامانی را
داشته. (فرهنگ فارسی معین).
احمد معروف به حاکم الشهید وی از ۳۳۱ تا
۳۳۵ هـ .ق. وزارت نوح بن نصر سامانی را
داشته. (فرهنگ فارسی معین).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ لْ لا ] (اِخ) ابوعلی السلامی
البیهقی النیشابوری المتوفی سنه ۳۰۰،
ثعالبی در یتیمه الدهر (ج ۴ ص ۲۹) گوید
وی در سلک ملازمان و کتاب ابوبکر
[ محمدبن المظفر ] بن محتاج و پسرش
ابوعلی [ احمدبن محمدبن المظفر ...
البیهقی النیشابوری المتوفی سنه ۳۰۰،
ثعالبی در یتیمه الدهر (ج ۴ ص ۲۹) گوید
وی در سلک ملازمان و کتاب ابوبکر
[ محمدبن المظفر ] بن محتاج و پسرش
ابوعلی [ احمدبن محمدبن المظفر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ می ی ] (اِخ) محمدبن
عبداللََّه بن محمد المخزومی سلامی از اشعر
شعرا اهل عراق در زمان خودش بود. وی در
بغداد بسال ۳۳۶ بدنیا آمد سپس بموصل
رفت پس از آن به اصفهان سفر کرد و در
آنجا بخدمت ...
عبداللََّه بن محمد المخزومی سلامی از اشعر
شعرا اهل عراق در زمان خودش بود. وی در
بغداد بسال ۳۳۶ بدنیا آمد سپس بموصل
رفت پس از آن به اصفهان سفر کرد و در
آنجا بخدمت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(سُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - استخوان سپل شتر. 2 - استخوان انگشتان دست و پا؛ ج .
سلامیات .
سلامیات .