میمون
میمون maddesi sözlük listesi
میمون Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
maymun
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ مو ] (ع ص) مبارک. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). ج، میامین. دارای
یمن و برکت. (از اقرب الموارد) (آنندراج)(برهان). بایمن. (فرهنگ نظام). خجسته.
(مهذب الاسماء) (دهار) (غیاث). همایون.
(اوبهی). فرخنده. خجسته. (ناظم الاطباء).
خوش شگون. (فرهنگ نظام). مسعود. فرخ.
بامیمنت. ...
الارب) (ناظم الاطباء). ج، میامین. دارای
یمن و برکت. (از اقرب الموارد) (آنندراج)(برهان). بایمن. (فرهنگ نظام). خجسته.
(مهذب الاسماء) (دهار) (غیاث). همایون.
(اوبهی). فرخنده. خجسته. (ناظم الاطباء).
خوش شگون. (فرهنگ نظام). مسعود. فرخ.
بامیمنت. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ مو / مِ مو ] (اِ) بوزینه. (ناظم
الاطباء) (فرهنگ نظام). جانوری است
معروف و آن برزخ است میان انسان و حیوان
غیرناطق. (برهان). میمونها خود راسته ای را
از پستانداران تشکیل میدهند شکل دست و
پای آنها شبیه ...
الاطباء) (فرهنگ نظام). جانوری است
معروف و آن برزخ است میان انسان و حیوان
غیرناطق. (برهان). میمونها خود راسته ای را
از پستانداران تشکیل میدهند شکل دست و
پای آنها شبیه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ مو / مِ مو ] (اِ) گیاهی است از
تیرهٔ میمونیان و از راستهٔ دولپه ایهای
پیوسته گلبرگ که میوه اش کپسول است و
با دو شکاف بازمیشود و یکی از گیاهان
زینتی است و گلهایش غالباً ...
تیرهٔ میمونیان و از راستهٔ دولپه ایهای
پیوسته گلبرگ که میوه اش کپسول است و
با دو شکاف بازمیشود و یکی از گیاهان
زینتی است و گلهایش غالباً ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ مو ] (اِخ) قریه ای واقع در سه
فرسنگ و نیمی میانهٔ شمال و مغرب
اصطهبانات. (فارس نامهٔ ابن البلخی).
فرسنگ و نیمی میانهٔ شمال و مغرب
اصطهبانات. (فارس نامهٔ ابن البلخی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ مو ] (اِخ) ابن ابراهیم کاتب. وی
کاتب مکاتبات خاصهٔ متوکل خلیفهٔ عباسی
است و کتاب رسائل از تألیفات اوست. بعربی
نیز شعر می گفته و دیوان او بیست ورقه است.
(از ابن الندیم) (از یادداشت مؤلف)
کاتب مکاتبات خاصهٔ متوکل خلیفهٔ عباسی
است و کتاب رسائل از تألیفات اوست. بعربی
نیز شعر می گفته و دیوان او بیست ورقه است.
(از ابن الندیم) (از یادداشت مؤلف)