بلغار
بلغار maddesi sözlük listesi
بلغار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ ] (اِ) پوستهای رنگین خوشبوی
موجدار، و آن را تلاتین خوانند. (برهان).
چرمی محکم و سطبر که از آن مجری و
صندوق و چالمه و مانند آن کردندی.
(یادداشت مرحوم دهخدا). چرم بودار، که آنرا
ادیم گویند. (غیاث). مشهور آنست که ...
موجدار، و آن را تلاتین خوانند. (برهان).
چرمی محکم و سطبر که از آن مجری و
صندوق و چالمه و مانند آن کردندی.
(یادداشت مرحوم دهخدا). چرم بودار، که آنرا
ادیم گویند. (غیاث). مشهور آنست که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ ] (اِخ) شهریست [ به ناحیت ونندر ]
که مر او را ناحیتکی است خرد بر لب رود آتل
نهاده و اندر وی همه مسلمانانند و از وی
مقدار بیست هزار مرد سوار بیرون آید. (حدود
العالم). شهری ...
که مر او را ناحیتکی است خرد بر لب رود آتل
نهاده و اندر وی همه مسلمانانند و از وی
مقدار بیست هزار مرد سوار بیرون آید. (حدود
العالم). شهری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) ( اِ.) 1 - هر یک از ساکنان بومی کشور بلغارستان یا فرزندانشان . 2 - قومی از
نژاد اسلاو. 3 - قومی از نژاد ترک که در سده های اول میلادی به دشت های روسیه رانده
شدند. 4 - هر یک از افراد آن قوم .
نژاد اسلاو. 3 - قومی از نژاد ترک که در سده های اول میلادی به دشت های روسیه رانده
شدند. 4 - هر یک از افراد آن قوم .