لهراسب
لهراسب maddesi sözlük listesi
لهراسب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ ] (اِخ) نام دهی به یک فرسخ و
نیمی جنوب کوشک به فارس. (فارسنامهٔ
ناصری).
نیمی جنوب کوشک به فارس. (فارسنامهٔ
ناصری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ ] (اِخ) پدر کی گشتاسب. از
پادشاهان کیانی، بنابه روایت فردوسی چون
کیخسرو از کار جهان سته شد و آهنگ جهان
دیگر کرد، تخت شاهی را به لهراسب که در
درگاه کیخسرو مردی گمنام بود بخشید.
بزرگان و پهلوانان خلاف ...
پادشاهان کیانی، بنابه روایت فردوسی چون
کیخسرو از کار جهان سته شد و آهنگ جهان
دیگر کرد، تخت شاهی را به لهراسب که در
درگاه کیخسرو مردی گمنام بود بخشید.
بزرگان و پهلوانان خلاف ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ ] (اِخ) ابن حسین بن اسکندر.
حاکم طالقان از ۷۹۵ تا ۸۰۵ هـ . ق. (سفرنامهٔ
رابینو بخش انگلیسی ص ۱۴۲).
حاکم طالقان از ۷۹۵ تا ۸۰۵ هـ . ق. (سفرنامهٔ
رابینو بخش انگلیسی ص ۱۴۲).