حیره
حیره maddesi sözlük listesi
حیره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِ) در نصاب الصبیان ابونصر
فراهی این بیت آمده است:
ریه شش قفا حیره [ یا هیره ] و وجه روی
فخذ ران عقب پاشنه رجل پای.
مرحوم ادیب پیشاوری میفرمودند که در
نواحی ما حیزه، به معنی پشت و ...
فراهی این بیت آمده است:
ریه شش قفا حیره [ یا هیره ] و وجه روی
فخذ ران عقب پاشنه رجل پای.
مرحوم ادیب پیشاوری میفرمودند که در
نواحی ما حیزه، به معنی پشت و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) شهری است نزدیک کوفه.
حیری و حاری (بر غیر قیاس) منسوب است
به آن. (منتهی الارب). بلده ای بناحیهٔ کوفه و
نهر سدیر بدانجا بوده است. شهرکی است
بعراق بر کران بادیه و هوای وی بهتر است ...
حیری و حاری (بر غیر قیاس) منسوب است
به آن. (منتهی الارب). بلده ای بناحیهٔ کوفه و
نهر سدیر بدانجا بوده است. شهرکی است
بعراق بر کران بادیه و هوای وی بهتر است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) دهی است به فارس. (از
منتهی الارب). شهرکی است بناحیت پارس
از حدود گور بسیار نعمت و آبادان و با آبهای
روان. (حدود العالم).
منتهی الارب). شهرکی است بناحیت پارس
از حدود گور بسیار نعمت و آبادان و با آبهای
روان. (حدود العالم).