قرمان
قرمان maddesi sözlük listesi
قرمان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ رَ ] (ع مص) نخست گیاه خوردن
گرفتن ستور. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
|| به ضعف و سستی خوردن. (منتهی
الارب). الاکل الضعیف. (اقرب الموارد).
گرفتن ستور. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
|| به ضعف و سستی خوردن. (منتهی
الارب). الاکل الضعیف. (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) اقلیمی است در روم.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). و گاه قَرَمان
خوانده شود. (اقرب الموارد). شهری است در
ترکیه. نام قدیم آن لارندا است. این شهر در
جنوب شرقی قونیه در فاصلهٔ ۵۷۰۰۰ گزی
آن قرار گرفته و ...
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). و گاه قَرَمان
خوانده شود. (اقرب الموارد). شهری است در
ترکیه. نام قدیم آن لارندا است. این شهر در
جنوب شرقی قونیه در فاصلهٔ ۵۷۰۰۰ گزی
آن قرار گرفته و ...