Niyâr - نیاز

Niyâr - نیاز maddesi sözlük listesi
نیاز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِ) حاجت. (جهانگیری) (انجمن آرا)
(برهان قاطع) (غیاث اللغات) (رشیدی)
(آنندراج). احتیاج. (برهان قاطع). ارب. اربه.
مأربه. وطر. (یادداشت مؤلف):
اگرچه بمانند دیر و دراز
به دانا بودشان همیشه نیاز.بوشکور.
ما را بدان لب تو نیاز است در جهان
طعنه مزن که با دو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ بخش
بندرشاه شهرستان گرگان. در ۵ هزارگزی
جنوب شرقی بندر شاه، بر سر راه کردکوی به
بندر شاه، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع
است و ۳۰۰ تن سکنه دارد. آبش از چاه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) دهی است از دهستان به به جیک
بخش سیه چشمهٔ شهرستان ماکو. در
۲۴هزارگزی شمال شرقی سیه چشمه و
۶هزارگزی شمال راه محمدآقا، در منطقهٔ
کوهستانی سردسیری واقع و دارای ۱۷۸ تن
سکنه است. آبش از چشمه، محصولش
غلات، شغل اهالی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) دهی است از دهستان ییلاق بخش
قروهٔ شهرستان سنندج، در ۴۲هزارگزی
شمال غربی قروه و ۳هزارگزی شمال
علی آباد لوج و در دشت سردسیری واقع
است و ۳۹۵ تن سکنه دارد. آبش از چشمه،
محصولش غلات و لبنیات، شغل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) حسین طباطبائی (سید...) متخلص
به نیاز از شاعران و نسخ نویسان قرن سیزدهم
و از معاصران فتحعلی شاه قاجار و از احفاد
میرشاه تقی جوشقانی است. او راست:
صبا را کرده در زنجیر از آن رو حلقهٔ مویت
که دیگر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) جمال الدین دهلوی متخلص به
نیاز. او راست:
سوختم از عشق و خواهد هجر دیگر سوختن
همچو انگشت است در بختم مکرر سوختن.
(از صبح گلشن ص ۵۷۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) علی شیرازی (میرزا سید...)
متخلص به نیاز از شاعران و خوشنویسان
قرن سیزدهم است. شکسته نویس توانا و
طبیب ماهری بود و به سال ۱۲۶۳ هـ . ق.
درگذشت. او راست:
آنکه بنواخت به تیری دل سرگردان را
کاش بیرون نکشیدی ز دلم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) محمدرضا ذهبی شیرازی متخلص
به نیاز از سخنوران قرن سیزدهم است. به
سال ۱۲۲۴ یا ۱۲۳۴ هـ . ق. درگذشته. او
راست:
چون خضر رهی نیست در این بادیه باید
ناچار به دنبال صدای جرس افتاد.
(از ریحانة الادب ج ۶ ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ په . ] (اِ.) 1 - حاجت ، احتیاج . 2 - نذری که برای گرفتن مراد و حاجت به کسی یا
جایی بدهند.
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir

sıxıt

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.