beydak - بیدق
beydak - بیدق maddesi sözlük listesi
بیدق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ دَ ] (معرب، اِ) معرب و مأخوذ از
پیادهٔ فارسی. (ناظم الاطباء). معرب پیادک،
پیاده. پیادهٔ شطرنج را گویند و آن مهره ای
باشد از جمله مهره های شطرنج و معرب پیاده
است. (برهان). مهرهٔ پیادهٔ شطرنج که چون
تواند ...
پیادهٔ فارسی. (ناظم الاطباء). معرب پیادک،
پیاده. پیادهٔ شطرنج را گویند و آن مهره ای
باشد از جمله مهره های شطرنج و معرب پیاده
است. (برهان). مهرهٔ پیادهٔ شطرنج که چون
تواند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ دَ ] (ع اِ) (الـ ....) حیوانی است
کوچکتر از باشه که گنجشکان را صید کند. (از
صبح الاعشی ج ۲ ص ۵۸). رجوع به باشه و
باشق شود. از پرندگان گوشتخوار از تیرهٔ
عقاب و شاهین است رنگ ...
کوچکتر از باشه که گنجشکان را صید کند. (از
صبح الاعشی ج ۲ ص ۵۸). رجوع به باشه و
باشق شود. از پرندگان گوشتخوار از تیرهٔ
عقاب و شاهین است رنگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(دَ) [ معر. ] ( اِ.) 1 - پیاده . 2 - یکی از مهره های شطرنج . ج . بیادق . 3 -
راهنما در سفر.
راهنما در سفر.