جبری
جبری maddesi sözlük listesi
جبری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ری ی ] (ص نسبی) مقابل
قَدَری. خلاف قَدَری. قسری. ضروری.
غیراختیاری. غیرارادی. || کسی که
پیرو عقیدهٔ جبر باشد. پیروان مذهب جبر.
آنکه به جبر مذهبی معتقد باشد:
گفت: مؤمن بشنو ای جبری خطاب ...
قَدَری. خلاف قَدَری. قسری. ضروری.
غیراختیاری. غیرارادی. || کسی که
پیرو عقیدهٔ جبر باشد. پیروان مذهب جبر.
آنکه به جبر مذهبی معتقد باشد:
گفت: مؤمن بشنو ای جبری خطاب ...